سکوتم من


سکوتم من

چه می‌پرسی ز حالم، سکوتم من، که در عمقِ گلوی ایوب‌، بغض را حلق‌آویز کرده‌ام، مباد تا اشکی ناخلف، اخبارِ نهانیِ دل را دزدکی از گوشه‌ی چشم نشت دهد... سکوتم من، که خیره‌سرانه لب‌های بلبل را پیش از بهار...

چه می‌پرسی ز حالم،
سکوتم من،
که در عمقِ گلوی ایوب‌،
بغض را حلق‌آویز کرده‌ام،
مباد تا اشکی ناخلف، اخبارِ نهانیِ دل را دزدکی از گوشه‌ی چشم نشت دهد...
سکوتم من،
که خیره‌سرانه لب‌های بلبل را پیش از بهار به‌هم دوخته‌ام،
مباد تا ز آواز مسکرش، باغبان بلغزد...
سکوتم من،
سنگِ صبر را نهاده‌ام در آغوشِ شیشه‌ی جنون
مباد تا بستیزند...
آرمیده در آغوش هم، با هم آمیزند، سکوت می‌سازند... سکوت...
سکوتم من...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لخته خون گوشتی شبیه جگر در پریودی چیست و چه علتی دارد‌؟ +‌روش درمان