نقاب
افسرده که نه حالتمان گاه خراب است چون می بزنی عقل کمی رو به سراب است مجنون شده بودیم نظر بسته و عاشق عاشق شدن از روی هوس مثل حباب است یک دیده نظر کرده و صد دیده ببستیم بی عقل نظر کرده، خودش غرق عذاب...
افسرده که نه حالتمان گاه خراب است
چون می بزنی عقل کمی رو به سراب است
مجنون شده بودیم نظر بسته و عاشق
عاشق شدن از روی هوس مثل حباب است
یک دیده نظر کرده و صد دیده ببستیم
بی عقل نظر کرده، خودش غرق عذاب است
سیلی زده بر رخ که شود رنگ گل سرخ
خون است دلم رنگ رخم بهر مجاب است
افسون گر و بد طینت و مکار تو بودی
مشکی شدن موی سر از روی خضاب است
ما با دل خود یکه و غمخوار بماندیم
غم خوردن تنهایی ما مثل ثواب است
تصمیم چنین گشت که در عالم فانی
تدبیر شود فلسفه چون چهره نقاب است
چون می بزنی عقل کمی رو به سراب است
مجنون شده بودیم نظر بسته و عاشق
عاشق شدن از روی هوس مثل حباب است
یک دیده نظر کرده و صد دیده ببستیم
بی عقل نظر کرده، خودش غرق عذاب است
سیلی زده بر رخ که شود رنگ گل سرخ
خون است دلم رنگ رخم بهر مجاب است
افسون گر و بد طینت و مکار تو بودی
مشکی شدن موی سر از روی خضاب است
ما با دل خود یکه و غمخوار بماندیم
غم خوردن تنهایی ما مثل ثواب است
تصمیم چنین گشت که در عالم فانی
تدبیر شود فلسفه چون چهره نقاب است