نغمهٔ غم


نغمهٔ غم

عاقبت گر چه مرا غرقیِ قایق باشد باده‌ای می‌زنم ار باد موافق باشد شکّ من نشکند امّید من از کشتی عشق موجِ شک، همدم دریای حقایق باشد واعظان و گله از ظلم زمان؟ کی دیدی بادبان را گله با بادِ موافق...

عاقبت گر چه مرا غرقیِ قایق باشد
باده‌ای می‌زنم ار باد موافق باشد

شکّ من نشکند امّید من از کشتی عشق
موجِ شک، همدم دریای حقایق باشد

واعظان و گله از ظلم زمان؟ کی دیدی
بادبان را گله با بادِ موافق باشد

من از امروز از اسلام به کفر افتادم
تا که رسوا کنم آن کس که منافق باشد

خرم آن رندی مدّاح که با نوحهٔ دوش
سوخت از اشکِ ریا، هر که که فاسق باشد :))

دیشب از اشک عجب کیسهٔ پولی می‌دوخت
گیجم از معجزه‌اش، کاین چه خوارق باشد؟



رنگ و وارنگ بگردیده چو اَفتاب‌پرست
هر کسی پیروِ عاداتِ خلایق باشد

من نه آنم که کنم آرزوی رنگارنگ
رندِ یک‌رنگ نه محتاجِ سلایق باشد

تو نگیر عیب که گویم ز نگاری گمنام
واژه در بردنِ آن نام، نه لایق باشد

شعر من شهرهٔ هر شهر شود شاید، لیک
شأن معشوقه نه از شهرت عاشق باشد

آمِرِ منکرِ من امر به انکارم کرد
گر چه معروفِ همه مغرب و مشرق باشد

دم مزن این همه دهری که تو را آتشِ کبر
خانمان‌سوزِ فکورانِ محقق باشد
(دهری: ماده‌گرا)

چارهٔ راهِ تو مسدود از استدلال‌ست...
درسِ مستانه، نه فلسفه وّ منطق باشد

برقِ شوقت بزند هر دم از این ابرِ شهود
لیک حاشا، دلِ پُر شکّ تو، عایق باشد

رقص ازین نغمهٔ غم می‌کنم و نقضِ غرض
جز تناقض نه در این قَضیِهٔ (صادق) باشد

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی