دل دیوانه


دل دیوانه

بیمه اش کردم به نامت این دل دیوانه را قاب چشمت بسته آذین کُنجِ این ویرانه را آتشی انداخت بر جان ، پیچش مستانه ات از مِی سرخِ لبت پُر کرده ام پیمانه را می نگارم از دل بیتاب و از رنجِ فِراق...

بیمه اش کردم به نامت این دل دیوانه را
قاب چشمت بسته آذین کُنجِ این ویرانه را
آتشی انداخت بر جان ، پیچش مستانه ات
از مِی سرخِ لبت پُر کرده ام پیمانه را
می نگارم از دل بیتاب و از رنجِ فِراق
میکنم بر عاشقان تفسیر این افسانه را
دور میگردانم از تو دیده ی شوم و حریص
تا نشانِ زخم ... بندم... خنجرِ بیگانه را
میدهم جان ، اندکی غمگین ببینم روی تو
میکنم قربانی ِ آرامشت این شانه را
محفل دلدادگان نورانی ِ شمعِ رُخَت
ثبت کُن این عشق را ، آتش بزن پروانه را

رقیه صدفی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید