خیلی زود دیر میشود
گل می خرد برای مزارم غروب ها یاری که ندید غصه هایم را هر از گاه پایینِ سنگ ِ قبر من با ناله حرف میزند آنکس که زنده بودنم را ، مُهرِ سکوت میزند گل های رنگیِ ژِر برایِ من ، برگ ،برگ میشوند بر مزار...
گل می خرد برای مزارم غروب ها
یاری که ندید غصه هایم را هر از گاه
پایینِ سنگ ِ قبر من با ناله حرف میزند
آنکس که زنده بودنم را ، مُهرِ سکوت میزند
گل های رنگیِ ژِر برایِ من ،
برگ ،برگ میشوند بر مزار من
کی گفته مُرده ها عزیز شوند؟
کی گفته زنده را زنده به گور کنند؟
ما ناله هایمان گوش ِ فلک را کَر نمود
لحظه ای اما از تو ، خبر ، نبود ...
این گونه هق هقت پایینِ قبر ِ من
الحق که ، زیارتت قبول نمیشود ...
سیده سپیده امامی پور
یاری که ندید غصه هایم را هر از گاه
پایینِ سنگ ِ قبر من با ناله حرف میزند
آنکس که زنده بودنم را ، مُهرِ سکوت میزند
گل های رنگیِ ژِر برایِ من ،
برگ ،برگ میشوند بر مزار من
کی گفته مُرده ها عزیز شوند؟
کی گفته زنده را زنده به گور کنند؟
ما ناله هایمان گوش ِ فلک را کَر نمود
لحظه ای اما از تو ، خبر ، نبود ...
این گونه هق هقت پایینِ قبر ِ من
الحق که ، زیارتت قبول نمیشود ...
سیده سپیده امامی پور