چشم ِتر


چشم ِتر

روبسوی کوی اوقصدسفردارم هنوز گرچه از مست دوچشمش چشم تر دارم هنوز بارقیبان می زند جام وکند انکار ما از ادا و عشوه هایش من خبر دارم هنوز شهد شیرین لبش هم دردو هم درمان ما کوله بار ِعاشقی بردوش ومن درد...

روبسوی کوی اوقصدسفردارم هنوز
گرچه از مست دوچشمش چشم تر دارم هنوز
بارقیبان می زند جام وکند انکار ما
از ادا و عشوه هایش من خبر دارم هنوز
شهد شیرین لبش هم دردو هم درمان ما
کوله بار ِعاشقی بردوش ومن درد کمر دارم هنوز
من چنان از عاشقی می ترسم و گویی کنون
درطریق عاشقی داد سفر دارم هنوز
کودتای مخملی ِتیغ ِآبروهای او
می زند تیغی به فرق و درد سردارم هنوز
این پلنگ دل اگر افکند روزی پنجه ای...
تا بگیرد ماه روی او ولی خوف ِخطر دارم هنوز
همچو قلیانی سرم آتش دلم طوفانی است
از هجای نام او عمری حذر دارم هنوز
هر زمانی نام او را می برد خصم ِرقیب
ریشه ام را چون زند درد تبر دارم هنوز
من کجای این طریق ِعاشقی کردم خطا
من که عمری با دلم اما اگر دارم هنوز
رفتی و هرگز نکردی یاد من ای بی وفا
من که با چشم ِ تری چشمی به در دارم هنوز


آرزوی من این است
خانه ات آباد
دلت شاد
ریه هات پر از عطر اقاقی
سخنت هجای عشق
لبهایت پر از عقیق باده
گوشهایت ز ترنم آواز هَزارپر
قدت سرو
شبهایت پر ستاره
دستهایت آویخته به گردن بندمروارید خوشه پروین
رویت به زیبایی رویای ماه
گونه ات به سرخی سیب حوا
عاشقان و دلدادگان دربندت
ودلت آزاد
هنگامه ی بازگشت که فرارسید
ریه هایت را پر زشمیمِ عطر اقاقی کن
که اینجا نفسم کم دارد هُرم نفس هایت را

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انشا در مورد امید به زندگی ؛ چندین انشا ادبی و زیبا امید به زندگی