عشقِ بیهوده


عشقِ بیهوده

درگیر شدم در غم و اندوه نگاهت خندیدی و افتاده‌ام از بام به چاهت بین من و تو نیست شباهت مگر اینکه تقدیر منم رنگ دو چشمان سیاهت با اینکه امیدی به وصال تو ندارم هر روز نگاهم به تو و چشم به راهت دریاچه...

درگیر شدم در غم و اندوه نگاهت
خندیدی و افتاده‌ام از بام به چاهت

بین من و تو نیست شباهت مگر اینکه
تقدیر منم رنگ دو چشمان سیاهت

با اینکه امیدی به وصال تو ندارم
هر روز نگاهم به تو و چشم به راهت

دریاچه تاریک و شبی غرق سکوتم
آذین شده قلبم به فروغِ رُخ ماهت

هرچند که بیهوده شدم عاشق و رسوا
راضی به رضای تو‌ام، هرچند تباهت

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | ویدیویی پربازدید از شیوه انگلیسی صحبت کردن نماینده ایران در سازمان ملل!