دور افتاده


دور افتاده

مثل من نیست،رکب خورده و دور افتاده اینچنین غم زده و مات و صبور افتاده به گمانم که جهان هم ره خود می سپَرَد ولی از شانس بدش در پی کور افتاده طاقت مرگ مرا بیشتر از تحقیر است همچو شیری که دگر از تن و...

مثل من نیست،رکب خورده و دور افتاده
اینچنین غم زده و مات و صبور افتاده

به گمانم که جهان هم ره خود می سپَرَد
ولی از شانس بدش در پی کور افتاده

طاقت مرگ مرا بیشتر از تحقیر است
همچو شیری که دگر از تن و زور افتاده

هرچه جان کند دلم،هیچ به جایی نرسید
بختم انگار به دریاچه ی شور افتاده

منم آن ماهی از شر قلاب در رفته
و سرانجام به شب خلوت تور افتاده

یا همان گندم بگریخته از وحشت داس
آسیا گشته و بر روی تنور افتاده...

زندگی چیست ،بجز خواب،بجزفکر و خیال
و در آخر کفنی گور به گور افتاده ..

حسین وصال پور


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


این پرسپولیسی ساز جدایی کوک کرد