زن ستیزی در سنت فلسفی غرب


زن ستیزی در سنت فلسفی غرب

از مقدمه کتاب: در بررسی سیر تطور اندیشه های فلسفی، ذکر این نکته ضروری است که بخش قابل توجهی از آنچه به عنوان میراث فلسفه غرب شناخته می شود، نادیده گرفته شده یا به سکوت محکوم است. مارگارت ویتفورد از شگفتی خود می نویسد هنگامی که پی می برد چه اندازه...

از مقدمه کتاب:
در بررسی سیر تطور اندیشه های فلسفی، ذکر این نکته ضروری است که بخش قابل توجهی از آنچه به عنوان میراث فلسفه غرب شناخته می شود، نادیده گرفته شده یا به سکوت محکوم است. مارگارت ویتفورد از شگفتی خود می نویسد هنگامی که پی می برد چه اندازه زن ستیزی اندیشه بزرگان فلسفه غرب را آنگاه که به پرسش بغرنج «ماهیت زن» توجه می کنند، تحت تاثیر قرار داده است. زن کیست؟ او چه میخواهد؟ تقریباً تمامی این متون به پرسش مذکور با توصیفاتی عمیقاً ناخوشایند از زنان پاسخ می دهند. زنانی که «درگاه شیطان» (ترتولیان) و «کودکانی تنها به لحاظ جسمی بزرگ» (شوپنهاور) توصیف شده اند. ارسطو و قدیس توماس نیز زن را «مردی ناقص» می دانند. مواجهه با چنین متونی برای زنانی که در تلاش اند رویکردی به طور مشخص فمینیستی در فلسفه را گسترش دهند، میتواند مشکل ساز باشد. آثار این فلاسفه مبنای مباحثات فلسفی را تشکیل می دهد. فمینیست فیلسوف با زن ستیزی حاضر در این متون چه باید بکند؟

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا