طلوعی تازه


طلوعی تازه

طلوعی تازه ............ صبح است و طلوعی دیگر از راه به در آمده آن بلبل مست آوازه خوان به حریم خانه ما در آمده دلشادم از حضورش به به چه زیبا نغمه خوان به سرای ما آمده دیشب در فکر غمهای امروزم...

طلوعی تازه
............
صبح است و
طلوعی دیگر از راه به در آمده
آن بلبل مست آوازه خوان
به حریم خانه ما در آمده
دلشادم از حضورش
به به چه زیبا
نغمه خوان به سرای ما آمده
دیشب در فکر غمهای امروزم بودم
امروز دیدم که چه زیبا از دلم برون آمده
اینک در سرای دلم
جای دوست خالیست
می دانم که در سفر است
ولی گویی خبر خوشی از او آمده
من سرمست جام می روزگارم
هرچه که پیش آید همان برایم خوش آمده
امروز گویی کبوتر سفیدی در پرواز است
شاید ک نامه خوشی برای من آمده
می خواهم
از فرسودگی و غم
به یکباره رها شوم
چون امروز نور امیدی
به خانه قلبم در آمده
به راستی که دیشب همه چیز برایم
تیره و تار بود
تمامی غمهای دنیا بر روی قلبم خراب بود و
نمی دانستم
فردای راه زندگیم
چگونه است
ولی مثالهای قدیمی را درست خواندم
که فردای شب سیاه
سفید بود
اینک بیدار گشتم
و می خواهم که
بیدار بمانم
چون عشق ماندگاری ها به قلبم آمده
اگر چهار فصل سال هم بر هم خورد
اگر دیو پلیدیها جلوی چشمانم حاضر آید
اگر جاده مرگ در پیش رویم نمایان شود
دیگر هرگز نخواهم ترسید
چون خدای درونم با نوایی خوش
و ماندگار به درون قلبم آمده
آری صبح است
و من دیگر
از هیچ چیز و هیچکس نخواهم ترسید
دیگر فریب زندگی و این روزگار را نخواهم خورد
دیگر چشم به راه آمدن راه چاره ای نخواهم ماند
چون قدمهایم بر روی زمین محکم گشته
دیگر صبح است و
وقت کارزار و درو
خود میدانم
فقط با جرقه ای در روحم
همه چیز برایم آسان آمده
من اسی هرگز خیال بافی نمی کنم
خود میدانم که این دلنوشته
از همان مسیر راه عشق بود
که از آسمان
بر قلبم همچون وحی ای فرود آمده
آری به راستی صبح است
و تو ای همپای قلب من
در خواب نمان که وقت خوابیدن نیست
آن بلبل مست آوازه خوان
شاید امروز درمیان ما باشد و
اما فردا نباشد
پس ای دل
امروزی که هستی را
تاریخی و ماندگارش کن
شاید فرصت تو امروز باشد
و دیگر فردایی نباشد
جوهری که امروز در دستت هست
شاید که فردا نباشد
چشم باز کنی و ببینی
حکم پایان راهت از درب آمده
پس بیا با هم این حکم را جاودانه کنیم
و همچون نوری درخشان
وارد قلبهای عاشق و تشنه به راه گردیم و
نام و راه بودنمان را جاودانه
کنیم
صبح است
صدایی خوش و آسمانی
به عمق های قلبم
وصل و ماندگار آمده
ای همراه دلنوشته من
صبح است
تو هم برخیز و امروزت را
به نیکی بادوام کن و
فردای خود را پر ثمر کن
من صدایی را در قلبم می شنوم
که می گوید
صبح است
و دوباره نجات دهنده ای ماندگار
در راه جهان هستی
برای نجات بشر آمده

... از اسی ...

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | بارش برف سنگین در قزوین-مازندران؛ ارتفاع برف به 5 متر رسید