اگر خدا بودم


اگر خدا بودم

اگر یک روز ،فرصت خدا بودن داشتم و بر اهالی زمین ،خدایی می کردم در آن یک روز فقط برای خودم بودم حساب و کتاب جهنمیان ، وعده های گوش نواز بهشتیان و رسیدگی به دعای تمام جهانیان را می گذاشتم برای...

اگر یک روز ،فرصت خدا بودن داشتم
و بر اهالی زمین ،خدایی می کردم
در آن یک روز فقط برای خودم بودم

حساب و کتاب جهنمیان ،
وعده های گوش نواز بهشتیان
و رسیدگی به دعای تمام جهانیان را
می گذاشتم برای بعد..


احتمالا ،به فصل ها ، یک فصل نو اضافه
می کردم و نامش را،
فصل دیدار می گذاشتم...

ظهرهای تابستان را می گذاشتم روی دور تند
شبهای مهتابی ،پای بیدهای جوان ،
با حافظ به شب نشینی
و خلوت می نشستیم..

عصرها دست در دست شیطان ،
در کوچه پس کوچه های شهر قدمی می زدیم
و به تمامِ نقشه های دوتاییمان ،
یک دل سیر می خندیدیم..

در انتهای روز ،روی جدول راه می رفتم
و بلند بلند شعر می خواندم..

در خیابانی می ایستادم
و به صدای خنده ی سرخوشانه
دختران نوجوان گوش می‌ دادم..
و به گیس باف های بیرون زده
از روسری هایشان، با دقت
و ذوق عمیقی نگاه می کردم..

با کوچکترین آدم برفی شهر عکس می‌گرفتم ،
و به انتظار چراغ های تازه روشن شده ی
زرد رنگ ، در غروب پاییز می نشستم..

و در آخر، دو فنجان چای می ریختم ،
یکی برای خودم و دیگری برای یک دوست،
خدا که بدون دوست نمی شود..

برای خودم ،دوستی انتخاب می کردم
و نامش را می گذاشتم رفیق
و در دل می‌گفتم:

عجب چیز خوبیست، رفیق


زهرا سادات


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس نوشته و متن تولدت مبارک پسرم | عکس پروفایل تبریک تولد پسرم از طرف مادر و پدر