عشق به ارتفاع
عشق به ارتفاع 1 من هنوز معتقدم چشمهای تو فارغ از زیبایی مرتفعترین جایی بود که از آن افتادم و هنوز به زمین نرسیدهام. 2 من از آغوش تو به فرش رسیدم. 3 به چه نگاه میکنید؟ چه میگویید؟ نه...
عشق به ارتفاع
1
من هنوز معتقدم
چشمهای تو
فارغ از زیبایی
مرتفعترین جایی بود
که از آن
افتادم
و هنوز به زمین نرسیدهام.
2
من از آغوش تو
به فرش رسیدم.
3
به چه نگاه میکنید؟
چه میگویید؟
نه شما، بیشتر از نیوتن میفهمید
نه جای آن کسی را میگیرید
که با دیدنش بال در میآوردم
اینجا همهچیز عادیست.
خبر خاصی نیست
جز اینکه شما g را 10 فرض خواهید کرد
و من
چند دهمثانیه بیشتر از محاسبات شما
فریاد خواهم زد.
4
اتفاقیست که افتاده.
من اتفاق مهمی نیستم
ولی میافتم
همچون کودکی که روز اول راه رفتن
میافتد
و بلند نمیشود
نه آه مادری برای کودک
و نه من
اتفاقیست که افتاده
سالها گذشته است و رهگذران چیزی میبینند
شبیه معجزه است
چیزی دارد بلند میشود
دارد بالا میآید به قصد پرواز
پیله گشوده است این اتفاق
مردی چو دود بالای سر نعشی
که با نفس اولین رهگذر
در هم میریزد
پیچ و تاب میخورد و دود سیگار است که به بالا میرود.
آری
من هرچه از چشم میافتد را
اتفاق مینامم
از چشم تو من
از چشم من اشک...
1
من هنوز معتقدم
چشمهای تو
فارغ از زیبایی
مرتفعترین جایی بود
که از آن
افتادم
و هنوز به زمین نرسیدهام.
2
من از آغوش تو
به فرش رسیدم.
3
به چه نگاه میکنید؟
چه میگویید؟
نه شما، بیشتر از نیوتن میفهمید
نه جای آن کسی را میگیرید
که با دیدنش بال در میآوردم
اینجا همهچیز عادیست.
خبر خاصی نیست
جز اینکه شما g را 10 فرض خواهید کرد
و من
چند دهمثانیه بیشتر از محاسبات شما
فریاد خواهم زد.
4
اتفاقیست که افتاده.
من اتفاق مهمی نیستم
ولی میافتم
همچون کودکی که روز اول راه رفتن
میافتد
و بلند نمیشود
نه آه مادری برای کودک
و نه من
اتفاقیست که افتاده
سالها گذشته است و رهگذران چیزی میبینند
شبیه معجزه است
چیزی دارد بلند میشود
دارد بالا میآید به قصد پرواز
پیله گشوده است این اتفاق
مردی چو دود بالای سر نعشی
که با نفس اولین رهگذر
در هم میریزد
پیچ و تاب میخورد و دود سیگار است که به بالا میرود.
آری
من هرچه از چشم میافتد را
اتفاق مینامم
از چشم تو من
از چشم من اشک...