شب وصال


شب وصال

بیدار شدم با ترانه چشمان روشَنَت صبحی که عشق بر تن صحرا چکیده بود دیشب کنار طراوت گلهای دامنَت گویی که باد به دشت تمنا رسیده بود من غرق شدم در امواج موی تو چون قایقی که فانوس دریا ندیده بود تسلیم...

بیدار شدم با ترانه چشمان روشَنَت
صبحی که عشق بر تن صحرا چکیده بود

دیشب کنار طراوت گلهای دامنَت
گویی که باد به دشت تمنا رسیده بود

من غرق شدم در امواج موی تو
چون قایقی که فانوس دریا ندیده بود

تسلیم خواب نگشتیم ما تمام شب
گویی که خواب از سر دنیا پریده بود

من رختی از حریر تو کردم بر تنم
شب بر تَنَت لباسی از من کشیده بود

دیشب شبی به بلندای چله بود
انگار خورشید در بستر خود آرمیده بود



توضیح: بیت اول زمان حال شعر است و بیت های بعد فلاش بک به دیشب



شیمیل ها چه افرادی هستند؟