خدایا مرا ببین


خدایا مرا ببین

امشب دلم گرفته،به کویَت بیامدم من را ببین،به دیدن رویَت بیامدم از عالَمی که قدر چو من را نداند آن آغوش باز کن،که به سویَت بیامدم اینجا تلف شوَم اگرَم داد نارِسی خوشدل زِ بهر خُلق نکویَت بیامدم پایان...

امشب دلم گرفته،به کویَت بیامدم
من را ببین،به دیدن رویَت بیامدم

از عالَمی که قدر چو من را نداند آن
آغوش باز کن،که به سویَت بیامدم

اینجا تلف شوَم اگرَم داد نارِسی
خوشدل زِ بهر خُلق نکویَت بیامدم

پایان رسیده جَرّه،ولی من هُشَم هنوز
مستم بکُن،به بوی سبویَت بیامدم

بینْ ظُلمتی که جملهٔ عالَم گرفته است
مَرجو به کم زِ شعلهٔ سویَت بیامدم

کوتَه کنم سخن،تو تمامی به زَعم من
اینک،ببین مرا که به جویَت بیامدم



از زبان پروانه