غافل دادیم دل به دستت!
عاقل بودیم چون ارسطو شیدا گشتیم ای ردا پوش! از کف بردی تمام دنیا حسرت خوردیم با می و نوش! در راهت میدهیم جان را از ما کردی دریغ آغوش! ما تا بیانتها عبیدت از دیدن میشویم مدهوش! ای قرآنی که آمدی...
عاقل بودیم چون ارسطو
شیدا گشتیم ای ردا پوش!
از کف بردی تمام دنیا
حسرت خوردیم با می و نوش!
در راهت میدهیم جان را
از ما کردی دریغ آغوش!
ما تا بیانتها عبیدت
از دیدن میشویم مدهوش!
ای قرآنی که آمدی زیر
با تجویدت شویم پر جوش!
مَفعولاتُن مَفاعِلاتِن
ذکرت آهنگ گشت در گوش!
در سرها نیست جز تو تصویر
اقبالت شد هما بر آن دوش!
آخر با تو چه میتوان کرد؟
ای معراج نبی به اخروش!
در جنّت جویمت چو ماهی
در کف باشی گریز خرگوش!
آن شب دیدیم چهرهات را
خندان گشتیم تا بناگوش
(غافل دادیم دل به دستت!
ما را یاد و تو را فراموش!)
1401 11 18 16:35
شیدا گشتیم ای ردا پوش!
از کف بردی تمام دنیا
حسرت خوردیم با می و نوش!
در راهت میدهیم جان را
از ما کردی دریغ آغوش!
ما تا بیانتها عبیدت
از دیدن میشویم مدهوش!
ای قرآنی که آمدی زیر
با تجویدت شویم پر جوش!
مَفعولاتُن مَفاعِلاتِن
ذکرت آهنگ گشت در گوش!
در سرها نیست جز تو تصویر
اقبالت شد هما بر آن دوش!
آخر با تو چه میتوان کرد؟
ای معراج نبی به اخروش!
در جنّت جویمت چو ماهی
در کف باشی گریز خرگوش!
آن شب دیدیم چهرهات را
خندان گشتیم تا بناگوش
(غافل دادیم دل به دستت!
ما را یاد و تو را فراموش!)
1401 11 18 16:35