ادامه


ادامه

من ادامه مادرم بودم با شباهت هایی که اختیاری نبود بارها بیرون می زدم تا مثل او نباشم دست آخر به خانه می آمدم با همان حسرتها دلتنگی ها... من و مادرم تکه هایی از یک لالایی بودیم گاه دور...

من
ادامه مادرم بودم
با شباهت هایی
که اختیاری نبود

بارها
بیرون می زدم
تا مثل او نباشم
دست آخر
به خانه می آمدم
با همان حسرتها
دلتنگی ها ...

من و مادرم
تکه هایی از یک لالایی بودیم
گاه دور
گاه نزدیک




شانه مردانه