لبان تو


لبان تو

علی جعفری آوازه جهانت خواهم کرد و آوازه جهانم کردی دستان مراهم بگیروبا شعله‌ها هم عیانم کردی من عاشق توگشتم وجوانه ها هم زده ام گویا جان ازمن گرفتیوبابپیچک جانت خزانم کردی صبرم تهی شد و اندازه...

علی جعفری
آوازه جهانت خواهم کرد و آوازه جهانم کردی
دستان مراهم بگیروبا شعله‌ها هم عیانم کردی

من عاشق توگشتم وجوانه ها هم زده ام گویا
جان ازمن گرفتیوبابپیچک جانت خزانم کردی

صبرم تهی شد و اندازه آسمانها هم گشته ایم
اسمت راصدا کردم ودیباچه را هم بیانم کردی

با حضور حوران بهشتی و مرغکان این بهشت
همرنگ توگشته ایم و همسنگ این و آنم کردی

فریاد منهم بلند است وخود خواستی فنا شوم
هرگزمراتحقیر مکن که خود داشتی پرانم کردی

دست از تو برنخواهم داشت و تا پیله ات شوم
پروانه ای برای تو باشم و گل را هم نهانم کردی

درخانه ای که نشسته ای و امن و امانت باشد
هرگز نخواهم گفت من ،ای سپیده فغانم کردی

از جعفری دل آزرده مباش که حقیقت این است
در روی چشمان من هم جای داری وکمانم کردی

در خواب بودم و من بوسه ای زدم از لبان تو
قند از عسل جدا نشد و لب را هم دهانم کردی
شاعر : علی جعفری
تاریخ سروده شده : 25 اردیبهشت 1403
نام شعر : لبان تو



بیوگرافی و عکسهای آمنه سادات ذبیح پور خبرنگار و همسرش