مرغ دریایی


مرغ دریایی

مرغ دریایی منظومه ای برگرفته از کتاب جاناتان ،مرغ دریایی تالیف ریچارد باخ (1939) و ترجمه لادن جهانسوز (1378) که انتشارات بهجت آن را چاپ کرده واینجانب محمود رضا کاطمی قصد دارم تا با تبدیل این اثر به یک...

مرغ دریایی
منظومه ای برگرفته از کتاب جاناتان ،مرغ دریایی تالیف ریچارد باخ (1939) و ترجمه لادن جهانسوز (1378) که انتشارات بهجت آن را چاپ کرده واینجانب محمود رضا کاطمی قصد دارم تا با تبدیل این اثر به یک منطومه رویای پرواز روح و طیران انسانیت را که بقول مولانا
طیران مرغ دیدی ،تو ز پایبند شهوت
به در آی ،تا ببینی طیران آدمیت
رهایی از تعلقات روح و پرواز انسان بر مدار الهی را به تصویر تخلیات بکشم

دشوارترین کار در جهان این است که پرنده ای را متقاعد کنی که آزاد است
پرندگان و بسیاری از موجودات آزادترین مخلوقات عالمند و مرغان دریایی نمادی از این آزادی بی انتحاء
آزادترین در این داستان رها شدن مطلق و چرخیدن و دور زدن تنها نیستند
مثنوی خواندنی مرغ دریایی جلوه ای از شکوه پرواز است و عشق پرندگان مهاجر به پرواز و هنری از پریدن برای رهایی از تعلقات

سالها پیش و در بیکران ،کرانه دریا مرغی تنها شوق شب و روزش پرواز بود و پریدن تا بی نهایت
صبح بود و در چین و شکن بیکران آبی دریا آفتاب تازه زر افشانی می کرد و هزاران مرغ دریایی آماده صبحانه دسته جمعی برای تکه ای خوراکی به پرواز در آمدند اما آنسوی دریا و در دوردستها و در ورای ساحل جاناتان لیوینگستون مرغکی تنها در انتظار شوق پریدن ،شب و روز نداشت ......
مرغ دریایی و آب دوستی مانوسند
هر دو در دریاها ،یا که اقیانوسند
گرچه ساحل گاهی ،مرغ را می گیرد
مرغ اما بی آب عاقبت می میرد
مرغ دریایی را قوت و قوٓت آب است
آب آرامش او ،کار او در آب است
ماهی از آب و هوا ،زآسمان می گیرد
هستیش در آب است بی هوا می میرد

قصه اما اینجا قصه ای رویایی است
قصه ی تنهایی ، مرغکی دریایی است
او که بر عادت شب ،ره تکفیر گرفت،
گشت از ساحل دور، سفری دیر گرفت
گاه تا بالا رفت ،رفت تا دورا دور
گه رها تا دریا مثل بک تکه نور
شب و روزش پرواز، شب و روزش جوشش
گاه کارو و کوشش گاه در آرامش
گاه تا بالا رفت،رفت تا دورادور
گه رها تا دریا مثل یک تکه نور
بارها بال زد و بارها بالش بست
بار آخر که رسید ،روی دریا ننشست
او چو بازی آزاد ،راز پرواز آموخت
باز از خود رستن باز آغاز آموخت

غافل از تاریکی ،سوی تنهایی رفت
تا رهایی از آن ،مرز دریایی رفت
شب و روزش پرواز ،شب و روزش دریا
گاه قعر و پایین، گاه اوج و بالا
گاه تا بالا رفت، رفت تا دورادور
گه رها تا دریا مثل یک تکه نور
بارها بال زد و بارها بالش بست
بارآخر که رسید ،روی دریا ننشست
او چو بازی آزاد ،راز پرواز آموخت ،
باز از خود رَستن، باز آغاز آموخت



ادامه دارد.....



جملات تولدت مبارک پسرم (جملات زیبای تبریک تولد مادر به پسر)