حدیث عشق


حدیث عشق

نشستم بر سر کویت دلم دیدار می خواهد بله من عاشقت هستم،مگر اقرار می خواهد؟ شبیه مجرمی هستم شدم حبس دو چشمانت بزن حکم ابد بر من ، بیا دست به دامانت الا یا ایها الساقی منم مجنون ترین لیلا چه داند...

نشستم بر سر کویت دلم دیدار می خواهد
بله من عاشقت هستم،مگر اقرار می خواهد؟
شبیه مجرمی هستم شدم حبس دو چشمانت
بزن حکم ابد بر من ، بیا دست به دامانت
الا یا ایها الساقی منم مجنون ترین لیلا
چه داند آن پری سیما ازین دیوانه حالی ها


و من حتم دارم تو فرشته ای از بهشت
که خدا تو را در تقدیر من چه خوب نوشت
ای بهانه ی تمام شعرهای من، آن دو چشمانت
من عاشق توام به چه زبانی آخر بخوانمت؟



حکم دلم را خدا کند فقط تو بزنی
می شود ای ماه به من سری بزنی
دوستت دارم و میدانم که میدانی
حدیث عشق را ز چشمم تو می خوانی
حبس ابد یا جزای نقدی بزن ای قاضی
من عاشقم و به رای تو هستم ، راضی






(82)...