دیوانگی


شده است ذوب شوی تاب بیاری دمه صبح؟ شده است خون بگریی ؛باز بیایی سره ذوق؟...
شده است ذوب شوی تاب بیاری دمه صبح؟ شده است خون بگریی ؛باز بیایی سره ذوق؟ شده دیوانه شوی راهی بازار شوی؟ شده دردای خودت را همگی چاره شوی؟

شده است ذوب شوی تاب بیاری دمه صبح؟
شده است خون بگریی ؛باز بیایی سره ذوق؟
شده دیوانه شوی راهی بازار شوی؟
شده دردای خودت را همگی چاره شوی؟