من وآهو


من وآهو

امام رضا مژده برامام کاظم که رسید چشم اوهزارگل شادی چید مژده که خدابه توداده رضا رضاکه راضیست به قدرخدا علم اوخورشیدتابندگی است اسم اوهم پایه بندگی است مهربان باخلق ،خلقت رضا آهوان درپشت...

امام رضا



مژده برامام کاظم که رسید
چشم اوهزارگل شادی چید
مژده که خدابه توداده رضا
رضاکه راضیست به قدرخدا
علم اوخورشیدتابندگی است
اسم اوهم پایه بندگی است
مهربان باخلق ،خلقت رضا
آهوان درپشت اویندبه خفا
درزمین وآسمان ذکررضاست
ورضااست اویاکه مرتضاست
علمِ رضا دارد ودلِ چوحیدر
بایدگفت مثل علی کیف بشر



امام رضا مرد مهربانی است
برزبانش ذکریا هوجاری است
اوگره گشای هردرد وغم است
سوی اوتمام خلقت راهی‌است
و دوای دردهرخشکسالی است
بدعایش فعل باران جاری است
مهراوبرخلق تنها نیست نیست
بر نباتات و جماد ارزانی است
تا صدای پای صیاد می رسد
آهوان درپشت‌ او پنهانی است
صیاد در نزد رضا، مادرزاددلال
چو محوآن مظهرانسانی است
وهمه مبهوت آن سرشارفضل
اوکه اصلش وصل برتمام اصل






عیدی دگر آمده است
شوروشعف آمده است
گُل ها به برآمده است
روح شرف آمده است
بوی رضا یا مشک این
از هرطرف آمده است
شعری کنیدشادی کنید
دُرّدرصدف آمده است
رضا یا مرتضاست این
ابن خلف آمده است






میلاد باسعادت امام مهربانی ها
(امام رضا)علیه السلام برهمه مبارکباد




چه بهارانیست وروزی سعید
برشما اهل زمین تبریک عید
ستاره باران شده در7 آسمان
آمده ماه شب چهارده پدید



من وآهو

آهوی من رمیده از دورصیاد‌ رو دیده
صیاد نکن تو دنبال این آهو ام غریبه
آهونفس نفس زدزدشت وکوه گذرکرد
صیاد به دنبال اون آهو همش حذرکرد
تشنه وخسته‌ بوداون براش نبودجونی
غم به‌دلش فراوون روزگارش بدجوری
به هرطرف می رفت تاصیادوجابزاره
نفس به آخر رسیددیگه اون نا نداره
یکدفعه اوفریاد کردآقایی روصدا کرد
کجایی ای رهابخش رضارضا،رضا کرد
آقا صدا شو شنید زود سوی آهو دوید
آهوی بینوا رفت به پای امام خزید
پشت آقا قایم شد تا برسه به دادش
امام نوازشش کردوکرداونو دلشادش
صیادکه یهورسیدامام رضارواون دید
بخاطر اون بزرگ جان آهو رو بخشید
ضامن آهو که شدصیاد دلش بدلرزید
روزیِ خودرودیگه بجای دیگه ای دید
آهوکه‌تاوقت پیش دلهره مَرگو داشت
اماموخوب بوییدوصیادواوجاگذاشت


امام تو مهربونی‌‌ آهو رو می رهونی
ضامن ما هم بشو به ما بده توجونی
عزیز خدایی وصاحب حرمت هستی
ماروشفاعت بکن به اوکه می پرستی



آتش نهانی دل