رنگ غم


کبوتر کبوتر شمردم، ولی یه چیزی تو این صحن و ایوان کمه یه رنگی نشسته رو...
کبوتر کبوتر شمردم، ولی یه چیزی تو این صحن و ایوان کمه یه رنگی نشسته رو گنبد ، ببین یه رنگی که انگار رنگ غمه به دنبال یه گمشده، آسمون سرش تا خود خاک امشب خمه یه جایی زمین اومده آسمون که جا مونده...
کبوتر کبوتر شمردم، ولی
یه چیزی تو این صحن و ایوان کمه
یه رنگی نشسته رو گنبد ، ببین
یه رنگی که انگار رنگ غمه
به دنبال یه گمشده، آسمون
سرش تا خود خاک امشب خمه
یه جایی زمین اومده آسمون
که جا مونده اونجا امید همه
یه رنگی نشسته رو گنبد ، ببین
یه رنگی که انگار رنگ غمه
نگاه یه جارو که سردرگمه
دو روز گرفته قرار از همه
یه جارو که خاکستر غربتِش
یه دنیای ویرانه ای از بمه
یه رنگی نشسته رو گنبد ، ببین
یه رنگی که انگار رنگ غمه
دخیل یه خادم می گن وا شده
می گن رفته مهمون آقا شده
چرا پس صدای نقاره پر از ماتمه
چرا رنگ گنبد به رنگ غمه
یه رنگی نشسته رو گنبد ، ببین
یه رنگی که انگار رنگ غمه