کاریکلماتورهای حدیثه شریفی


کاریکلماتورهای حدیثه شریفی : بعضی ها آب به دسته گل میدهند، و بعضی دسته گل به آب. وقتی شیشه ی عینکم خیس میشود، دچار “تردید” میشوم. از ترس اینکه آب از سرم بگذرد، شنا نمیکنم. دزدی که الکل خورده باشد، فاتحه ی خود را خوانده است. شراب، سرکه ی تازه به دوران رسیده است. در کشور” غنا” هم” فقیر” وجود دارد. کشاورز شکاک، بد برداشت میکرد. بی کاری،کار...

کاریکلماتورهای حدیثه شریفی


مدیر ۱۳ آبان ۱۳۹۶ ۱۱:۱۹ ق.ظ 28 بازدید بدون دیدگاه

کاریکلماتورهای حدیثه شریفی :

بعضی ها آب به دسته گل میدهند، و بعضی دسته گل به آب. وقتی شیشه ی عینکم خیس میشود، دچار “تردید” میشوم. از ترس اینکه آب از سرم بگذرد، شنا نمیکنم. دزدی که الکل خورده باشد، فاتحه ی خود را خوانده است. شراب، سرکه ی تازه به دوران رسیده است. در کشور” غنا” هم” فقیر” وجود دارد. کشاورز شکاک، بد برداشت میکرد. بی کاری،کار دست آدم میدهد. درخت نابارور، شرمندگی به بار آورد. ستاره ها به احترام خورشید آفتابی نمیشوند. دانش آموز تنبل به جبر اتحاد را آموخت. غم را به جان خرید، وقتی پولی برای خرید غذا نداشت. ای کاش چشم و هم چشمی ها هم از چشم بیفتد. آدم برفی برای خودکشی حمام آفتاب گرفت. پلک ویرگول نگاه است. خط قرمز ماهی ها، لب دریاست. قلب،عمری ایستادگی میکند برای نایستادن. بعضی با سردرد میسازند، و بعضی دردسر میسازند. کاکتوس، کرگدن ترین گل است. خوش به حال نابینایان، هیچکدامشان دهن بین نیستند. خوش بحال نابینایان (چشمشان) روز نمی بینند. چشم ها با زبان بی زبانی حرف میزنند و چیزی از قلم نمی اندازند. سنجابی که بلوطی پیداکرده بود، با دمش گردو میشکست. برای اینکه شیشه ی عمرم به این زودی ها نشکند با سنگدلان معاشرت نمیکنم. مادر بزرگم با کرم (آرایش) چهره شکسته اش را گچ گرفت. بی عشق سفره ی دلم بی نمک است. هنوز هم مدینه ی فاضله ام “شهر بازی” است. آچار فرانسه ساخت چین، دچار بحران هویت شد. دلم را سوزاند تا خودش روشن شود. روشنم کن، ترجیحا با برق چشمانت. کاش سرگرمی ها به جای سرم دلگرمم میکردند (دلم را گرم کنند). برای اینکه بهتر به حساب مردم برسد،”حسابدار” شد. غوره نشده توقع مویز داشت، جوانی که تکیه بر جای بزرگان میزد. حالم “ردیف” میشود، اگر قافیه “تو” باشی. برای به آزاد راه رفتن ماشین ها بال در می آورند. کله همه ی حباب ها باد دارد. شش ها با “آه” کشیدن خستگی در میکنند. “ها” بخاری سیار است. از ترس اینکه (او را) دور بزنند، به کسی میدان نمیداد. اشک، حمام روح است. گونه، بستر اشک است. عمق کاریکلماتورهایم را با سکوت تو اندازه گیری میکنم. سلطان قلبم شیر صفت است. به روی نامه هایی که به کشور هند میفرستم ” تمرهندی”میچسبانم. زد و خورد پشه یکطرفه است نیش میزند،خون میخورد. وقتی مهرت به دلم افتاد، چهره ام شکسته شد. نوشته هایم حرف ندارد. همه ی شعر ها “من دراوردی “هستند. برق چشمانت، مرا خشک کرد. تشنه ی محبت “سیرابی” ندارد. گیرایی اش پایین نبود، فقط کمی “سخت گیر بود”. زالو روی بدن آدم های بانمک میماند، چون نمک گیر میشود. مجری گرسنه، حرف های مهمان برنامه را هضم میکرد. معتادی که ترک کرده عاشق نان خاش خاشی میشود. سجاده، جاده ایست که مقصد آن خداست.

مطالب مرتبط :

کاریکلماتورهای حدیثه شریفی
طنز با موضوع تساوی شهرآورد پایتخت
نویسنده: سید مهدی طیار «رهاورد ِشهرآورد» موض ...
کاریکلماتورهای حدیثه شریفی
آرایشگر اکثر اوقات دست به سر است
کاریکلماتور حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» اس ...
کاریکلماتورهای حدیثه شریفی
کاریکلماتور : کسی دلم را نَبُرد، وقتی اهدا کردم اعضایم را!
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ...
کاریکلماتورهای حدیثه شریفی
چون عیار خنده اش بالا بود، چشمانش به اشک نشست!
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ...
کاریکلماتورهای حدیثه شریفی
کاریکلماتور : ماهی ها آب از سرشان گذشته است
نائله یوسفی : آدم ها ابتدا همدیگر را نقد می ک ...
By Blogsdna
ارسال به شبکه های اجتماعی :
کاریکلماتورهای حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفی
دستهکاریکلماتور نثر طنز
برچسب ها حدیثه شریفیکاریکلماتورهای حدیثه شریفی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه سرگرمی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


طلاق روناک یونسی از شوهر دومش ! / خانم بازیگر در کانادا مطلقه شد + عکس شوهران اول و دوم !