زندگی نامه شهید آذین پور


زندگی نامه شهید آذین پور

گوشه‌ای از زندگی‌نامه شهید حمید آذین پور از شهدای هشت سال دفاع مقدس را در اینجا بخوانید.

زندگی نامه شهید آذین پوربه گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛حماسه دفاع مقدس روز به روز بالنده‌تر شد و جوانان ما چونان کوهی استوار در برابر تهاجم دشمن ایستادند. مقدس‌ترین و با ارزش‌ترین استقامت، دفاع از عقیده است و بدون شک دوران هشت ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از افتخارات بزرگ و بی‌نظیر ایران اسلامی است.

شهادت زندگانی جاودانه یافتن است؛ اوج و عروج تعالی است. شهادت تکامل ایمان و نهایت خلوص قلب‌هاست. شهادت مردن تحمیلی نیست، انتخاب آزادانه و آگاهانه است؛ خلوت عاشق و معشوق است.شما می توانید در ادامه شرح کوتاه زندگی یکی از شهدای دفاع مقدس را در ادامه بخوانید:

شهید حمید آذین پور در سال1346 در روستای محمودجیق (شهر محمودآباد فعلی) به دنیا آمد. در خانواده ای مذهبی و از نظر مالی متوسط پرورش یافت. پدرش با آن که تحصیلاتش تا پایان ابتدایی بود و به علت مشکلات خانوادگی قادر به ادامه تحصیل نشده بود، لکن در زمره معدود افرادی بود که در نگارش و خوش خطی و به ویژه حساب و هندسه و فن حسابداری زبانزد بود. مادر، با اینکه بی سواد بود، ولی اغلب شعرها و متون ادبی کتب دبستان را از حفظ بود. شهید آذین پور در چنین خانواده ای متولد شد. خانواده ای که عمیقاً به فرزندشان علاقه داشتند و شرافت و صداقت را بر او حاکم و جز درستی و راستی را به او تعلیم ندادند. پدر و مادری که در شرافت، پاکدامنی، تقوا و درستکاری معروف عام و خاص بودند.
دوران تحصیل در دوره ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش طی نمود و همزمان با آن در محافل انس با قرآن در محضر تعدادی از دوستان پدر به خصوص آقای سید حبیب ا... میربابایی (سپاه ترویج سالهای54-53) به فراگیری قرآن کریم می پردازد و به منظور تحصیل در مقطع متوسطه عازم شاهین دژ می شود.
تحصیل در دبیرستان همزمان بود با سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی. لذا در کنار تحصیل و درس به همراه تعدادی از دوستان مبادرت به تشکیل انجمن اسلامی دبیرستان نظامی گنجوی می نماید که در ترویج افکار اسلامی و رهنمودهای حضرت امام خمینی و اهداف انقلاب اسلامی و روشن نمودن چهره های واقعی جریانات مشکوک و چپی که آن زمان در جامعه و به ویژه در بین جوانان فعالیت می کردند، نقش محوری و اساسی را ایفا می نماید. در درس و مشق نیز یکه تاز و جزء شاگرد نمونه های دبیرستان بود. بسیار اتفاق می افتاد که دبیران در حل بعضی از مسائل دروس جبر، هندسه، مثلثات و ... از وی استمداد می جستند.
در سال61 در لبیک گویی به فرمان رهبر فرزانه انقلاب به همراه تعدادی از دوستان عازم جبهه های حق علیه باطل شد. پس از مدتی معطلی در مراغه به علت پر بودن یگانها عودت داده شدند. پس از پایان تحصیلات دوره متوسطه و اخذ دیپلم علیرغم انتظار دبیران که روی ایشان به عنوان یکی از پزشکان حاذق آینده حساب باز کرده بودند وارد جهاد سازندگی شد.از سپاه شاهین دژ به جهاد سازندگی مأمور شد و به جهت بهره مندی از عقل و تدبیر فراوان پس از مدت کوتاهی مسؤولیت گزینش و امور جهادگران استان را عهده دار شد.
پس از پایان مأموریت در جهاد سازندگی در بهار سال63 به منطقه عملیاتی سردشت اعزام و در قسمت گزینش (پذیرش وقت) به عنوان مسئول مشغول گردید. علیرغم آن که مدت مأموریت شش ماه بود خدود یک سال و اندی به طول انجامید. در بهار سال65 مجدد به سپاه شاهین دژ برگشت و در سمت مسئول واحد امور پرسنلی مشغول خدمت شد که مجدد پس از حدود4 ماه به سردشت عزیمت نمود .

تا اینکه در تابستان سال68 (یک سال پس از قبول قطعنامه) با تشکیل سپاه دوازدهم در ارومیه به معاونت نیروی سپاه دعوت و به عنوان جاشنین معاونت مشغول به کار شد. تلاش در راه اندازی و تشکیل تیپ حضرت اباعبدا... الحسین(ع) در پادگان المهدی فعلی از جمله خدمات ایشان در ارومیه بود. در سال69 بنا به دعوت و مساعدت های فرمانده وقت قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) (امیر لطفیان)، دفتر جذب و مردمیاری قرارگاه را راه اندازی و سازماندهی نمود که متعاقب آن در سال1370 به عنوان رئیس دفتر فرماندهی قرارگاه حمزه منصوب و تا سال79 در این پست انجام وظیفه نمود. در خلال این سالها علیرغم فشار زیاد کاری و عهده داری هماهنگی امورات فرماندهی (به ویژه در سالهای79 - 72 به جهت فرماندهی همزمان سردار سرلشگر شهید کاظمی در لشگر8 نجف و قرارگاه حمزه) و به علت اعتماد کامل سردار کاظمی، ‌اکثر امورات منطقه قرارگاه از طریق ایشان با سردار فرماندهی هماهنگ می شد؛ توانست در رشته جامعه شناسی از دانشگاه تبریز فارغ التصیل شود.


در تابستان سال79، پس از انتصاب سردار کاظمی به فرماندهی نیروی هوایی سپاه علیرغم اصرار فراوان، همراه ایشان به این نیرو نرفتند. در پاییز همین سال به دعوت امیر سرتیپ لطفیان به معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح مأمور شد و به عنوان مدیر دفتر تحلیل مشغول به کار شد. در سال81 در آزمون کارشناسی ارشد قبول و در ایام تحصیل جزو دانشجویان برتر دانشکده و فرماندهی ستاد بود که در نهایت با معدل19/43 و با عنوان شاگرد اول در رشته مدیریت منابع انسانی موفق به اخذ درجه فوق لیسانس شد. پس از فراغت از تحصیل، از آنجایی که در ایام تحصیل درخشش ویژه ای در طرح مسایل و راهکارها داشت، از طرف معاونت نیروی ستاد مشترک سپاه دعوت به کار و در مدیریت سازماندهی این معاونت مشغول خدمت گردید.

حمید آذین پور سرانجام در نوزدهم دی ماه سال 1384 هنگامی که برای مأموریتی مهم عازم منطقه شمال غرب کشور بود، به همراه یاران دیرینه ی خود در اثر سقوط هواپیما در سن 42 سالگی شهید راه حق شد.

فرازی از وصیت نامه شهید آذین پور

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت می دهم به وحدانیت و یکتایی خداوند متعال که اگر غیر از آن بود، فساد و تباهی بر سراسر عالم چیره می گشت… فرزندم امروز ادامه سلسله طیّبه و نجات بخش امامت در دست ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی خامنه ای است و اگر او را دریافتی امام خود را شناختی و اگر خدای ناکرده مقام و منزلت و جایگاه رفیع ولایت را نشناختی، به منزله حدیثی خواهد بود که چون امام خود را نشناخته ای مرگ در کفر خواهد بود (که خداوند نیاورد آن روز را) و مطمئن هستم که نطفه و لقمه ی پاک تو، بزرگترین سرمایه ی تو در شناخت امامت در هر زمان، تا ظهور منجی عالم بشریت خواهد بود.

تو را وصیت می کنم که به مطالعه عمیق تاریخ اسلام، ایران و انقلاب اسلامی بپردازی تا دریابی اسلام یعنی چه؟ ما که بودیم و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) ما را چه کرد و چه کسی هستیم. پسرم رازی را با تو در میان می گذارم که اگر این راز را در درون بپروری، درمی یابی و جواب چراهای فوق را پیدا می کنی. در یک کلام در این راه علی (ع) و فاطمه (س) رمز کار هستند و توفیق در راه با پیوستن به سلسله ی طیبه ی امامت و ولایت است. اگر یافتی و راه رفتی با آنها، در دنیا با عزّت و در آخرت با سعادت خواهی بود وگرنه خدا می داند. پس علی (ع) را بشناس، فاطمه (س) را بشناس. فرزندان آن دو را پیدا کن و در زندگی آنها دقت کن و بعد از عمر شریف آنها وجود نازنین حضرت بقیه الله الاعظم را جویا باش و از آن طریق ولایت را پیدا کن و خود را بیمه کن. پسرم همواره به فکر فردا و فرداها باش و مبادا که خود را به دست باد بسپاری تا که تو را ببرد.
دخترم اعتقاد و ایمان به خداوند تبارک و تعالی را در درون خود مستحکم نما و خداشناسی را در زندگی اولیا و ائمه الهی تحقیق کن و درونت را به نور قرآن آشنا گردان.
پس سر این سلسله را پیدا کن و دست خود را به آن بگیر تا در راه رسول خدا قدم نهی وگرنه راه ضلالت و گمراهی است. غم و محبت اهل بیت رسول الله (ص) را پیشه کن و سینه را در غم این خانواده بسوزان و چهره را بر شادی آنها برافروز.
قیام حسین (ع) در کربلا و ادامه آن توسط حضرت زینب (س) را مطالعه نموده و درک کن و پیدا نما و آنگاه به آن عمل نما که همه چیز را خواهی یافت. هر چند سخن زیاد است ولی هر چه هست در آنچه که گفتم، گم نیست پس تو را به آن وصیت می کنم. با تشکر، ملتمس دعا، بنده ی خدا، حمید آذین پور

انتهای پیام/

بیوگرافی شهید حمید آذین پور

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»، بهترین دعا و ظهور بزرگ‌ترین جایزه لیله الرغائب...