تحلیلی بر کتاب «راه های برگشتن به خانه» نوشتهی آله خاندرا سامبرا
"راه های برگشتن به خانه" عنوان رمانی کوتاه از "آله خاندرا سامبرا" شاعر، نویسنده و منتقد ادبی شیلیایی است. او در سال 1975 در "سانتیاگو" به دنیا آمد. رمان "راه های برگشتن به خانه" چهار فصل با عنوانهای "شخصیتهای فرعی"،"ادبیات والدین"،" ادبیات فرزندان"، "ما سالمایم" دارد. هریک از این چهار فصل خود شامل بخشهای کوچکتر است. نوشته تحلیلی بر...
“راه های برگشتن به خانه” عنوان رمانی کوتاه از “آله خاندرا سامبرا” شاعر، نویسنده و منتقد ادبی شیلیایی است. او در سال ۱۹۷۵ در “سانتیاگو” به دنیا آمد. رمان “راه های برگشتن به خانه” چهار فصل با عنوانهای “شخصیتهای فرعی”،”ادبیات والدین”،” ادبیات فرزندان”، “ما سالمایم” دارد. هریک از این چهار فصل خود شامل بخشهای کوچکتر است.
رمان “راه های برگشتن به خانه” را میتوان اینطور توصیف کرد. ماجرای نوشتن یک رمان. راوی نویسندهای است که در تلاش جهت نوشتن رمان به گذشتهی خود بازمیگردد. لحظههای مختلف و سنین مختلف زندگی خود را مرور میکند. او هم اکنون از همسر خود جدا شده است و تنها زندگی میکند. در راه نوشتن این رمان گاه به مکانهای قدیمی باز میگردد و بطور تصادفی و یا خود خواسته آدمهایی از زندگی گذشته خود را ملاقات میکند. ورود این آدمها با اتفاقاتی همراه است.
ماجرای کودکی نویسنده در زمان کودتای “پینوشه” علیه “آلنده” و دوران حکومت “پینوشه” میگذرد. “پینوشه” که با شعار بازسازی شیلی که بر علیه “آلنده” کودتا کرده بوده است. اما شیلی همچنان با بحران اقتصادی و دیکتاتوری مواجه است. دیکتاتوری بیسابقهای که در شیلی وجود دارد. و نارضایتی همگانی را به دنبال دارد. عدهای از مردم به مبارزه پرداختهاند و بسیاری از خانوادهها اعضای خود را از دست دادهاند و یا از دست میدهند. شخصیتهای این رمان نیز در این فضا به تصویر کشیده شدهاند. شخصیتهایی چون “کلودیا” که پدری مبارز داشته است و سایهی این فعالیتهای سیاسی بر روی زندگی خانوادگی او بسیار تاثیر گذاشته است. پدر همواره از آنها دور بوده است. و از جامعهی همسایگان همواره قضاوت و طرد شده است.
نویسنده که خود راوی داستان است، ساکن شهر “مایپو” در کشور شیلی است. شهری کوچک که در استان سانتیاگوی شیلی واقع شده است. در خلال مرور اتفاقات گذشته بخش مهمی از تاریخ کشور شیلی را از زاویهی دید یک کودک و مردم عادی روایت میکند.
“پینوشه” برای من شخصیتی تلویزیونی بود که برنامههاش هیچ زمانبندیِ مشخصی نداشت و به همین خاطر از او بیزار بودم. حتا بهترین برنامههای شبکهی بیروح دولتی را قطع میکرد و حرف میزد. بعدها از او بیزار شدم چون حرامزاده بود، قاتل بود، اما آن روزها از پینوشه بیزار بودم جون پدرم بیکلمه ای حرف برنامههای حوصلهسربرش را تماشا میکرد و حین تماشا، تنها کاری که میکرد زدن پُکهای محکم به سیگار بود که هیچوقت از لبش نمیافتاد.”
این رمان سرشار از تصویرهایی از زندگی اجتماعی و فرهنگی، عادات و شیوهی زندگی مردمان شیلی در دوران حکومت پینوشه تا رسیدن “سباستین پینی-یرا” به ریاست جمهوری است. بسیاری از مکانها و اتفاقات واقعی هستند. “تیم فوتبال کولو کولو”، “ترانههای رافائل”، فیلم مستند “نبرد شیلی”، همه بخشی از حافظهی جمعی این مردم در آن دوران است.
مرد نویسنده در زندگی فردی و اجتماعی خود دچار تردید و تضاد در شغل وهویت شده است. او به ندرت نسبت به اتفاقات واکنش نشان میدهد. بیشتر در تلاش برای کشف و مشاهدهی گذشتهی خود با آدمها و ماجراها مواجه میشود. او تنها تماشاگر است با اینکه این بیننده بودن او را خسته و دلزده کرده است ولی به نظر میآید نمیتواند نوع دیگری از زندگی را انتخاب کند.
“به شغلم فکر میکنم، این کسب و کار غریب، حقیر، پر نخوت، ضروری و ناکافی: یک عمر تماشا، یک عمر نوشتن.”
در “راههای برگشتن به خانه” تقابل نسلها به تصویر کشیده شده است. ادبیات والدین در مقبل ادبیات فرزندان، و یا ادبیات فرزندان در مقابل ادبیات والدین بخش اعظمی از درونمایهی این رمان است. فرزندانی که پس از پشت سر گذاشتن تمام آن حوادث حالا خود صاحب شغل، جایگاه اجتماعی در جامعه هستند. ازدواج کردهاند، پدر و مادر هستند.
“در آیینه به خودم نگاه میکنم و فکر میکنم لباسهای پدر و مادرهامان باید همیشه برای ما بزرگ باشد. در ضمن فکر میکنم به این لباسها نیاز دارم. گاهی باید لباسهای پدر و مادرهایمان را بپوشیم و مدتی طولانی در آیینه به خودمان نگاه کنیم.”
پاسخی بگذاید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
لطفا پاسخ را به رقم وارد کنید: