دیدنش از دور هم یک لذتی دارد عجیب
با قد رعنای خود یک هیبتی دارد عجیب
تا که میبیند کمی مویم پریشان گشته است
چهره درهم میکند او غیرتی دارد عجیب
هرکجا پا میگذارم صحبت از یار من است
در میان دلبران او شهرتی دارد عجیب
در میان جمع تنها خیره میگردد به من
از تمام دوستانم نفرتی دارد عجیب
تا که در ذهنم وجودش را مجسم میکنم
باز باران میزند او رحمتی دارد عجیب
شهر را از روی دوش او به خوبی دیده ام
مرد بی همتا و زیبا قامتی دارد عجیب
زیر باران ژاکتش را روی دوشم می نهد
گرچه سرما میخورد او غیرتی دارد عجیب
با قد رعنای خود یک هیبتی دارد عجیب
تا که میبیند کمی مویم پریشان گشته است
چهره درهم میکند او غیرتی دارد عجیب
هرکجا پا میگذارم صحبت از یار من است
در میان دلبران او شهرتی دارد عجیب
در میان جمع تنها خیره میگردد به من
از تمام دوستانم نفرتی دارد عجیب
تا که در ذهنم وجودش را مجسم میکنم
باز باران میزند او رحمتی دارد عجیب
شهر را از روی دوش او به خوبی دیده ام
مرد بی همتا و زیبا قامتی دارد عجیب
زیر باران ژاکتش را روی دوشم می نهد
گرچه سرما میخورد او غیرتی دارد عجیب