میدانم شاه نیستی....
و هیچ میدانی به نامت نیست
امـا تـو.........
عجیب شبیه کاشی های نقش جهانی
عجیب تاریخ را برایم
زنده نگه می داری
وقتی برگ برگ تقویم عشق را
به درخت زندگی ام پیوند می زنی
وقتی رنگین کمان چهره ات
به روزهای بی رنگم،رنگ می پاشد
وقتی میدانم ملکه قلبت هستم،
چقدر احساس خوشبختی میکنم
حالا که نگاهت می کنم
فواره های چشم هایم
از شادی
به راه می افتند
و کالسکه های قلبم
به سویت تند تند می دوند
و هـزاران هزار پروانه
از گوشـه گوشـه چشمـم
به سمتت روانـه می شونـد
تا تو را ببوسند
آری
تـو شاه نیستی
و هیچ میدانی به نامت نیست
اما تو
به جهانم نقـش دادی
میخــواهم یکبار دیگر زاده شـوم
تو بیا نصـف جهـان ـــم باش،
تا ایـن بـار ، .
سرزمین تنت، زادگـاهم..... .
قلبت میدان شـاه جهانـم ........... .
و چشمانت نقش جهان دیگری را بـرایم بیافرینند..
بگذار این بار با تـو و برای تـو زاده شوم.. .
بانوی_پاییزی
.
.
و هیچ میدانی به نامت نیست
امـا تـو.........
عجیب شبیه کاشی های نقش جهانی
عجیب تاریخ را برایم
زنده نگه می داری
وقتی برگ برگ تقویم عشق را
به درخت زندگی ام پیوند می زنی
وقتی رنگین کمان چهره ات
به روزهای بی رنگم،رنگ می پاشد
وقتی میدانم ملکه قلبت هستم،
چقدر احساس خوشبختی میکنم
حالا که نگاهت می کنم
فواره های چشم هایم
از شادی
به راه می افتند
و کالسکه های قلبم
به سویت تند تند می دوند
و هـزاران هزار پروانه
از گوشـه گوشـه چشمـم
به سمتت روانـه می شونـد
تا تو را ببوسند
آری
تـو شاه نیستی
و هیچ میدانی به نامت نیست
اما تو
به جهانم نقـش دادی
میخــواهم یکبار دیگر زاده شـوم
تو بیا نصـف جهـان ـــم باش،
تا ایـن بـار ، .
سرزمین تنت، زادگـاهم..... .
قلبت میدان شـاه جهانـم ........... .
و چشمانت نقش جهان دیگری را بـرایم بیافرینند..
بگذار این بار با تـو و برای تـو زاده شوم.. .
بانوی_پاییزی
.
.