غزل شماره 45 حافظ: در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
غزل شماره 45 حافظ که از آن بوی نومیدی و افسردگی میآید مربوط به بدترین دوره عمر او یعنی پس از قتل شاه شیخ ابواسحاق تا حکومت شاه شجاع است. در این غزل حافظ از تنهایی و بی رفیق بودن به شراب و شعر پناه برده و شرابی را که نوشیده، شرابی ازلی مینامد. تفسیر فال و معنی بیت به بیت غزل چهل و پنجم دیوان حافظ را در ستاره بخوانید.
ستاره | سرویس فرهنگ و هنر
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بیبدل است
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب
جهان و کار جهان بیثبات و بیمحل است
بگیر طره مه چهرهای و قصه مخوان
که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت
ولی اجل به ره عمر رهزن امل است
به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مست باده ازل است
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
تعبیر فال حافظ شما
قدر لحظات زندگی را بدان و آن را برای خود سخت و دلگیر نساز. فرصتهای ارزشمند یکی پس از دیگری در گذرند. از آنها بهره بگیر. دوست وفادار و صادق به ندرت پیدا میشود پس روابط خود را با دوستان صمیمیات عمیقتر کن. به خود و لطف خدا اعتماد کن و مقاوم باش. با کوچکترین مشکلی میدان زندگی را ترک نکن. امید داشتن حلال بسیاری از مشکلات است.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
شاهد فال:
غزل شماره 46 - گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
معنی بیت به بیت غزل شماره چهل و پنج حافظ
بیت اول:
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صُراحی می ناب و سَفینه غزل است
در روزگار ما دو دوست بیضرر و رفیق بدون فساد جام شیشهای شراب خالص و دفتر شعر هستند.
خالی و خلل: جناس شبه اشتقاق
صُراحی: جام شیشهای و در اینجا به مجاز مقصود شاعر همان شراب ناب است. برای آشنایی بیشتر با معنی صراحی به بیت پنجم غزل شماره ۳۰ حافظ مراجعه کنید.
سفینه: کتابی که در آن مطالب مختلف خصوصاً اشعار جمع شده باشد؛ جُنگ.
✦✦✦✦
بیت دوم:
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بیبدل است
سبکبار راه زندگی را بپیما تا از معبر باریک ایمنی و سلامت از بلا بتوانی گذشت. باده بنوش که فرصت گرامی عمر اگر از دست برود، چیزی جانشین آن نتواند شد.
جریده رو: مجرد باش. ترک تعلق کن و سبکبار رو. حافظ در طول دیوانش اشاره میکند که سبکباران رستند و نجات یافتند. همانند بیت پنجم از غزل شماره ۴۵۱ حافظ:
در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست
آن به کزین گریوه سبکبار بگذری
آن به کزین گریوه سبکبار بگذری
گذرگاه عافیت: اضافه تشبیهی. سلامت را به تنگه و معبری باریک تشبیه کرده که هر تعلق خاطر اضافی مانع عبور از آن میشود.
✦✦
نکته: در نسخه محمود علمی بیت زیبای زیر به عنوان بیت دوم آمده است:
خللپذیر بود هر بنا که میبینی
مگر بنای محبت که خالی از خلل است
مگر بنای محبت که خالی از خلل است
✦✦✦✦
بیت سوم:
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بیعمل است
در این دنیا فقط من نیستم که از کاری نکردن غمگین و افسرده شدهام. دانشمندان نیز همچون من از علم بیعمل مضطربحال و شکستهبال هستند.
در این بیت کنایه و طعن به دانشمندان زمان وجود دارد و واجآرایی حرف «ل» قابل توجه است.
✦✦✦✦
بیت چهارم:
به چشم عقل در این رهگُذار پرآشوب
جهان و کار جهان بیثبات و بیمحل است
اگر عاقلانه به این محل عبور و مرور پر از فتنه نگاه کنی، خواهی دید که این دنیا و هرچه به آن مربوط است، همه فانی، نابود شونده و بیارزش است.
بیمحل: بیارزش و بیاعتبار
✦✦✦✦
بیت پنجم:
بگیر طره مهچهرهای و قصه مخوان
که سعد و نحس ز تأثیر زهره و زحل است
دست به گیسوی یاری زیبا برسان (یعنی معشوقی برای خودت پیدا کن) و این افسانه که «نیکبختی و بدبختی از اثربخشی ناهید و کیوان است» را دیگر باز مگو.
زهره: دومین سیاره منظومه شمسی که پس از عطارد و پیش از زمین قرار دارد. در احکام نجوم سعد اصغر است.
زحل: یکی از سیارات منظومه شمسی که مدار آن پایین مشتری و اورانوس است. در احکام نجوم نحس اکبر شمرده میشود.
این بیت نشان میدهد که حافظ با احکام نجوم و خرافات نجومی میانهای ندارد. چنانچه در بیت چهارم غزل شماره ۷۲ حافظ میگوید:
از چشم خود بپرس که ما را که میکشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
✦✦✦✦
بیت ششم:
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت
ولی اجل به ره عمر رهزن اَمَل است
دلم بسیار امیدوار بود که به وصال تو نائل شوم اما چاره چیست که اجل در راه عمر غارتگر آرزوها است.
این بیت تصویرسازی تشبیهی زیبایی دارد. حافظ عمر را به جادهای تشبیه کرده که فرد با کولهبار آرزو در آن قدم برمیدارد و در این میانه اجل و مرگ همچون یک راهزن حمله کرده و آرزوها را میرباید.
✦✦✦✦
بیت هفتم:
به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مست باده ازل است
بدینگونه که حافظ از روز ازل مست باده محبت شده است، دیگر در هیچ زمانی به هوش نخواهد آمد.
این بیت کنایه دارد. به کسانی که به مستی او خرده میگیرند، میگوید مستی من از اثر شراب معمولی نیست که گاهی باشد و گاهی نباشد. کسی که از باده الهی مست باشد، هرگز هشیار نمیشود. این معنا که شرابی که حافظ نوشیده، ازلی است در اشعار دیگر همچون بیت هفتم غزل شماره ۲۶۵ حافظ مشاهده میشود:
در ازل دادهست ما را ساقی لعل لبت
جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز
جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز
در متن فوق، تعبیر فال حافظ با بهره گرفتن از شرح جلالی و معنی ابیات با کمک دیوان حافظ شرح دکتر خلیل خطیب رهبر (انتشارات صفی علیشاه)، حافظنامه بهاءالدین خرمشاهی (انتشارات سروش)، شرح شوق دکتر سعید حمیدیان (نشر قطره) و نیم نگاهی به ترجمه شرح سودی (انتشارات نگاه) و سایت گنجور نوشته شده بود.