مُردم ز درد وطن


مُردم ز درد وطن

وطنم ز درد بی فرجامت چه بنویسم قلم بر دستانم منجمد میشود ز بس که تاب،توان نیست ز خون نبشتن إین قلم خسته از نوشتن خون إین قلم خسته از درد نوشتن أی خدایا داد رس به فریاد ما إین چه روز ،روز گارشاعر:عبدالرحمن فرخزاد

وطنم ز درد بی فرجامت چه بنویسم
قلم بر دستانم منجمد میشود ز بس که
تاب،توان نیست ز خون نبشتن
إین قلم خسته از نوشتن خون
إین قلم خسته از درد نوشتن
أی خدایا داد رس به فریاد ما
إین چه روز ،روز گار بر وطن ما

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


وقتی نمک شرکت کننده بیشتر از مهران مدیری/همه از خنده رفتند روی هوا + فیلم