وقت من با شعرها شاید تلف گردد ولی هیچ گاه اتلاف وقت خالی و بیهوده نیست.... می شود باور کنی این بازی هر روز ما ست شعر و حس و حال و تردید و خیال آسوده...
شب جمعه که میشه از حرم امام رضا دل ما پر میزنه به سوی دشت کربلا تو حریم رضوی دل میکنه یاد حسین خودت حس می کنی تو صحن بین الحرمین به عنایت امام رضا...
کاروان... کاروان می رود و من به تمنا غمگین دل رها کرده به دریای تمنا غمگین گَردٕ گم کرده عزیز و رخ کنعانی من یوسفی مانده به چَه.. بی کس و تنها غمگین...
من منظره ای بودم مَنــوط منظره ای کنار ِ آه کنار ِ من هیچ کَس نبود دلم پنجره می خواست برای دیده شدن بهانه ای شبیه به دود ِ سیگار میخواست دلم جاده یا...
در نگاهت غــرق دریا می شود گاهی دلم مثل شبنم سر به رویا می شود گاهی دلم بال و پر دارم ولیــــکن میل پروازم توئـی چون نباشی مرغ عنقا می شودگاهی دلــم...