06-03-1403
شعرنو
شعرنو
6
صبح می آید
صبح می آید، مرا جان می دهد شعرهایم، بوی باران می دهد صبح آمد تازه تر از بوی گل رونمایی می کنم از روی گل صبحِ ما ، سرشار حس بودن است جاده های عشق را...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
6
خنده ی مصنوعی
چروکه صورتم آخه جهان خوب تا نکرد باهام توی هر راهی که رفتم باهام راه نیومد پاهام نبود هیچکس بگیره دست مو هر دفعه افتادم نفهمید هیچکی حرفامو......
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
2
زنیَّت
به کام ِ حیض ِ هر ماهت بنوشان خون ِ جانت را به جام ِ دیده ات پر کن تو درد ِ استخوانت را شبی با جمله ی زاهد حلال ِ دیو ِ مردانی و خشکاندی به یک واژه...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
4
دلار
همه فکر و خیال من دلار است اگر پیداش کنم فصل بهار است بسی اندیشه کردم از برایش دلم در راه او چشم انتظار است چرا قلب دلار از ما شکسته چه کردم با منش...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
3
متکی بر ریشه باش
متکی بر ریشه باش و استوار همچون درخت پر ثمر ، پُر میوه باش و غرّه در طوفان سخت در تواضع چون درخت افتاده وبخشنده باش از نبات و میوه ات بر دیگران هم...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
3
راز چشم
بماند هر چه در قلبم نهان است بماند خانه ام ویرانه خانه است بماند این تمام قلب خسته بماند یار من نا مهربان است نگفت از آفتاب چشم مستش که شاعر بوده و...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
3
بوی بهار
بوی بهار بوی بهار بویی از رُستَنُ و از شکستن است رُستَنٕ نو شکوفه ها ، روز شکستن من است یاد چکاوک است و گل یاد بهار رفته ام داد قناری و قفس بند زتن...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
4
کینتسوگی
شبی که رفت، نشستی و با خودت گفتی که سفره دار سکوتت بمان و ناله نکن برای شرح پلاسیدگی احساست غرور کاغذ بی چاره را مچاله نکن . نترس چون به قرنطینگی...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
3
شریعت عشق
یا فاطمه ای شریعت عشق سرسبز ز تو طبیعت عشق در شأن و شرافت تو این بس هم منزلتی و رفعت عشق بر خلق خدا همیشه تا حشر ابر کرمی و صنعت عشق این حرف دل و...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
5
ای عشق
آیینه مرا دید ونخندید ای عشق مبهوت شد و دچار تردید ای عشق زل زد به دو چشم خسته و منتظرم غم های مرا چه ساده می دیدای عشق سروده :منوچهربرون
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
4
رفت
رفت هم چو پرنده از این شهر پرواز کرد عشق را ندید و با من سر جنگ آغاز کرد رفت تا غم عشق او در جوانی پیر کند آخر این غم عشق سر دیوانه گی ها باز کرد ...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
6
نصاریٰ و نصیری
نصاریٰ و نصیری اینک که شما، بهرِ یتیمانِ جهان، یار و نصیری؛ الحقِّ و الانصاف، مهندس و محمّد و نصیری؛ بیشک به جهان، هیچ نمانَد اثری از، نه گرسنه...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
2
ضربان
تو همانی که دلم میخواهد سر به روی شانهات بگذارم دیدگانم را ببندم لحظهای ضربانهای تو را بشمارم شهناز یکتا
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
4
گئجه لر...شب ها
ئیللردی کونول یازماغا دوندوم گئجه شعره کونلومدکی آتش لره سوندوم گئجه شعره یازدیخجا منیم ظولمتی یاغدیم گینه گوزدن ایتدور قارا ظولمت سحر اولدوم گئجه...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
3
راه
بر دوش میکشم خود را خاطرات را امید را در این راهی که پایانش نیست پدیدار . بر دوشم سنگین است کودکی شانه میشکند بارِ دردِ ترانههای ناگفته حرفهای...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
3
سماع
ای آسمون بشنو... که آواز من، گوشنواز تر از زمزمه نغمه عاشقان است و لبخند من، دلنشین تر از مهریست که بر دلشکستگان میشیند من شورم و من نورم من شوقم و...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
4
جهان هست
......جهان هست... تا بوده جهان بوده و تا هست جهان هست تا هست همان بوده و تا هست همان هست گفتند به یکی زین یک نگری خاطر مرنجان خندید و گفت با گفتن من...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
5
نگزار خراش بردارد
به ملاقات من که می آیی دوستت دارم را بپیچ لای بوسه هایت و میخش کن به دیوار احساساتم نگزار خراش بردارد زخم های عمیقم لعیا قیاثی
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
5
شاکیِ آفریدگار 1
درود بی کران... بر اندیشمندان گرام ، ادیبان والامقام ، ژرف اندیشانِ بی تعصب، پژوهندگان بی ادعا و جویندگان حقیقت... به لطف حضرت عشق مفتخر شدم از تک...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
4
تاب بازی
تاب تاب، تاب بازی چه پسری (دختری)، چه نازی وای چقده تمیزی برای همه عزیزی با مامانی و بابایی همیشه قرآن میخونی حافظِ قرآن میشی سربازِ امام زمانی...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
4
ساز تنهایی
امشب بیادت تا سحر بر ساز تنهایی زنم شور از من و گرمی ز نٕی آتش به دنیایی زنم می سوزد و می سازدم ،میسازد و میسوزدم زین نٕی بپرس احوال من آهنگ رسوایی...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
6
( دندان عقل )
شاید این بغض فرو خورده زمانی ترکید گریه و اشک شد از ابر بهارم بچکید رسم گلدان نبود تا که مرا خوار کنی غیر از آن کفتر چاهی به طلب هیچ ندید گاه در خاک...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
5
همهٔ عمر
همهٔ عمر به دل حسرت یک دم نظریم آه شبها که فقط منتظر یک سحریم دست بستهست همین بس اگر افسوس خوریم که چهها بر سر ما رفته و ما بیخبریم پرتوی آمد و...
06-03-1403
شعرنو
شعرنو
4
تو کیستی آقا؟
بیش از این تکدی گری؟ بیش از این تمنای دوست داشتن؟ دیگر نمیتوانم شاید میتوانستم هر کسی را اغفال کنم اما تو چیزی سرت نمیشود قلبی چهار فصل و در سرت......