تو فکر و ذکر منی


تو فکر و ذکر منی

درون فکر من از جوش می زند جوشی که یاد تو برود از در فراموشی برای درک تو احساس من زده تاول چگونه من بسپارم تو را به آغوشی؟ تو می روی به گمانت که رفتنت خوب است تو شوکران دلت را چه ساده می نوشی غزل...

درون فکر من از جوش می زند جوشی
که یاد تو برود از در فراموشی

برای درک تو احساس من زده تاول
چگونه من بسپارم تو را به آغوشی؟

تو می روی به گمانت که رفتنت خوب است
تو شوکران دلت را چه ساده می نوشی

غزل شراره شعر است و تو شَرار غزل
بگو چگونه شَراری که سرد و خاموشی؟

چه ساده باز نوشتم چه ساده شعر شدی
تو فکر و ذکر منی مثل چشمه می جوشی


از کتاب نشدتوراسفرکنم



جدایی