فلسفهورزی با بهکارگیری عقلانیت ممکن میشود، نه با تمجید از عقل
گروه اندیشه ــ عضو هیئت علمی فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی پرداختن به فلسفه را نیازمند توانمندی خاصی دانست و اظهار کرد: باید عقلانیت را به کار گیریم؛ اینکه تصور کنیم با تمجید از عقل و این قبیل مسائل مشکلات حل میشود، باید بگویم که خیر مطلب به این سادگی هم نیست و فلسفه ورزیدن کار بیشتری میخواهد.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ سمینار «بازخوانی روایت قاسم پورحسن از فلسفه فارابی» امروز، 4 دی، با حضور جمعی از اندیشمندان و صاحبنظران در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
رضا سلیمانحشمت، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دنشگاه علامه طباطبایی در این سمینار بیان کرد: یک تجربه ناب است که در آن قرار داریم که اگر در غیر ایران باشیم، تا اسم فلسفه آید، تداعیکننده چیزی است که با دین و الهیات دینی تعارض دارد، اما در ایران لااقل در این زمانه تنافی دیده نمیشود و وضع خاصی، غیر از آن است که در یونان و دوره جدید غرب بوده است.
وی در ادامه تصریح کرد: نکته دیگر بحث این است که فارابی موضوع فلسفه را وجود قرار داده است. ارسطو در متافیزیک پیرامون موضوع فلسفه چند مطلب دارد. از جمله اینکه میگوید موضوع فلسفه وجود بما هو وجود است که بعد میگوید علم به علل و مبادی اولی و بحث از جوهر و الهیات است. این اختلاف ایجاد کرده است، اما فارابی کسی است که میگوید موضوع فلسفه وجود است و ابن سینا تفکیکی را بیان میکند که بالاخره موضوع فلسفه چیست و این چیستی را با آن تفکیک الهیات بمعنیالاعم و بمعنیالاخص حل میکند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: شما میتوانید این دیدگاه فارابی را با کِندی مقایسه کنید که البته یک معتزلی مذهب است و مذاق فلسفی هم دارد اما با فارابی قابل قیاس نیست. آقای سعید رحیمیان نیز در کتاب خود آورده است که کندی میگوید فلسفه در مورد مجردات است، حال آنکه این درست نیست و وجود موضوع فلسفه است. موجود تقسیم به مجرد و غیرمجرد تقسیم میشود. لذا معلوم میشود که فارابی چقدر قویتر از کندی است.
سلیمانحمشت در ادامه تصریح کرد: تفکیک ماهیت و وجود نیز از اموری است که به صورت اجمال در ارسطو است، ولی در فلسفه اسلامی توسط فارابی این تفکیک و مغایرت وجود و ماهیت بیان شده است. مطلب دیگر درباره کتاب احصاء العلوم فارابی است. شاید به دلیل این کتاب باشد که او را معلم ثانی نامیدهاند. در این کتاب تقسیمبندی خاصی از علوم ارائه داده که با تقسیمبندی ارسطو متفاوت است و حوزههای علمیه بر این اساس است که شکل گرفتهاند. از علوم زبانی شروع میکند و بعد منطق و اقسام فلسفه، فقه و علوم مدنی را آورده است. در حوزه هنوز هم از عربیت و صرف و نحو شروع میکنند و بعد وارد بحث منطق میشوند و بعد از آن است که منطق، فقه و اصول را میخوانند. اینها مهم بوده است که چگونه در مدارس اسلامی سامان پیدا کند. لذا این کتاب تاثیر زیادی داشته است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه تصریح کرد: فارابی به سیاست پرداخته است و چند رساله در این زمینه دارد و برخی مانند دکتر طباطبایی معتقدند که او شاید در این حد اولین و آخرین باشد که به فلسفه سیاست توجه کرده است. فارابی در آن مدینه فاضله، طرحی را ریخته است که حکیم و مجتهد در زمانی که امام معصوم در جامعه نیست، عهدهدار امور میشود و اگر یک مجتهد فیلسوف نبود، شورایی از مجتهدان جامعه را اداره میکنند و همچنین اوست که گفته است واجب الوجود، واجب من جمیع الجهات است که بسیار مهم هستند.
وی بیان کرد: عرض بنده این است که پرداختن به فارابی که موسس فلسفه اسلامی است، خیلی کار مهم و شایستهای است که آقای پورحسن نیز بر آن اقدام کردهاند و مقابل آراء شرقشناسانی که قائل به اخذ و اقتباس هستند، قرار گرفته است که فارابی را به یونان برمیگرداند که آقای پورحسن در این زمینه قیام میکنند و به مقابله برمیخیزند. همینطور تعرضی دارند به الجابری که از عقل و فرهنگ عربی سخن گفته است. ایشان سعی داشته با این معنا مقابله کند و از این حیث سعی ایشان مشکور است و خیلی منابع زیادی دیده و مطالب خوبی آوردهاند و جای این کتاب در فارابیپژوهی خالی بوده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه تصریح کرد: مطلب مهم این است که ایشان شاید از باب مقابله با قول اخذ و اقتباس، این تعبیر گسست بنیادین معرفتی را آوردهاند که حاوی معنایی است که درست نیست. چون میدانیم که فارابی تحت تاثیر یونان و افلاطون و ارسطو است و سعی کرده میان این دو آشتی بدهد. بنابراین اولا خود این تعبیر یک نوع تعبیر تاریخی است، اما به نظر بنده فقدان تفکر تاریخی در کشور ما به طور کلی آشفتگیهایی ایجاد میکند. برای اینکه از منابع تاریخی درست استفاده نمیکنیم. لذا وضع ما یک وضع خاصی است که از این حیث آشفتگی دارد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در انتها گفت: بنابراین عرض بنده این است که چون فرض بر این است که میتوانیم هر موقعی اگر موانع نباشد و مقتضیات وجود داشته باشد، میتوانیم فلسفه بورزیم، در حالی که اینطور نیست و فلسفه یک توانمندی خاص خود میخواهد و صورتهای مختلفی پیدا میکند. باید عقلانیت را به کار گیریم. اما اینکه تصور کنیم با تمجید از عقل و این قبیل مسائل مشکلات حل میشود، باید بگویم که خیر مطلب به این سادگی هم نیست و فلسفه ورزیدن کار بیشتری میخواهد.
انتهای پیام