دعای «مأثور»چیست؟ غیرمأثور-چیست؟
در دعای مأثور دخل و تصرف نکنید
دعای مأثور یعنی دعایی که از معصومین (علیهم السلام)نقل شده است.
«أثَرَ الحدیث» یعنی نقل کردن حدیث و روایت است.
«أثَرَ» یعنی نقل کرد.
دعای مأثور یعنی دعایی که از معصومین نقل شده است
دعای غیرمأثور -هم یعنی دعایی که خودمان میکنیم که مضمون و قالب اینها، ربطی به دعاهای مأثور یا احادیث معصومین(ع) ندارد.
در باب «نقل» مسئله «سند» مطرح است و ممکن است اسناد بعضی از این منقولات تمام نباشد.
دعای مأثور هم مثل بقیه مستحبات از ائمه نقل شده است. مثلاً اینکه میفرمایند در فلان مکان آن نماز را بخواند و در فلان زمان این دعا را بخواند، همه اینها نقلهایی است که از حضرات معصومین به ما رسیده است.
احادیثی که درباره اعمال خاص بوده ولی سند ضعیف دارند
ما در علم اصول بحثی داریم در ارتباط با روایاتی که در باب استحباب یک عمل، همراه با ذکر ثواب برای آن از معصومین نقل شده است که اگر ما بعضی از آن روایات را از نظر «سند» تمام ندانیم تکلیف چیست و چه کار باید کرد؟
آیا میشود این اعمال را به استناد این احادیث که از نظر سند تمام نیستند، مستحب دانست؟ آیا به این احادیث میتوان عمل کرد؟ آیا اگر به مفاد آنها عمل کردیم، ثواب و اجری که در روایت ذکر شده است را خواهیم بُرد؟
«مَنْ بَلَغ»
در یک دسته از روایات ما آمده است که اگر انسان عمل خاصی که از معصومین رسیده است را انجام دهد، خداوند همان ثوابی را که در روایت آمده است به او میدهد، اگر چه این نقل صحیح نباشد.
دو، سه روایت را در این رابطه میخوانم. روایتی از امام صادق است که حضرت فرمودند: «مَنْ بَلَغَهُ عَنِ النَّبِیِّ (ص) شَیْءٌ مِنَ الثَّوَابِ» اگر به کسی خبر برسد که عملی را انجام بده که آن عمل ثواب دارد، «فَفَعَلَ ذَلِکَ طَلَبَ قَوْلِ النَّبِیِّ (ص)» او نیز آن کار را برای اینکه آن ثواب نصیبش شود، انجام دهد، «کَانَ لَهُ ذَلِکَ الثَّوَابُ» آن ثواب را به او میدهند، «وَ إِنْ کَانَ النَّبِیُّ لَمْ یَقُلْه» (وسائل الشیعه، ۱، ۸۱) اگر چه سندش هم تمام نباشد.
یک روایت دیگر هم از امام صادق (ع) داریم که فرمودند: «مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِکَ الثَّوَابِ» اگر به کسی خبر ثوابی از ناحیه خداوند نسبت به فعل و عملی، برسد و او این کار را انجام دهد برای اینکه به آن ثواب برسد، «أُوتِیَهُ» ثواب را به او میدهند؛ «وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدِیثُ کَمَا بَلَغَهُ» (الکافی، ۲، ۸۷) اگر چه حدیث از نظر سند تمام نباشد.
یا روایت دیگری داریم که «مَنْ سَمِعَ شَیْئاً مِنَ الثَّوَابِ عَلَى شَیْءٍ فَصَنَعَهُ کَانَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عَلَى مَا بَلَغَهُ» که همان مضمون روایات قبلی را دارد.
عملی که مستحب نیست ولی ثواب دارد
علمای اصول در این رابطه دو نظر دارند؛ یک دسته از این روایات اینطور استفاده میکنند که این «عمل» جزء مستحبات محسوب میشود و یک دسته هستند که میگویند این عمل، مستحب نمیشود ولی ثواب آن را به عامل میدهند.
البته بنده از آنهایی هستم که میگویم این
عمل به واسطه روایتی که سندش تمام نیست، مستحب نمیشود ولی ثوابش را به او میدهند.
اینکه روایتی آمده و در آن دعایی یا عملی مطرح شده است که اگر این کار را انجام دهی، ثواب میبری، این اثر را دارد که اگر آن کار را بکنی ثواب را خواهی بُرد.
چه بسا هر دو دسته آقایان این مطلب را بپذیرند که ثواب را به عامل این روایت، میدهند. إنما الکلام؛ بحث در این است که آن فرد میتواند آن عمل را به عنوان عمل مستحب به جا آورد یا نه؟ حرف در اینجا این است که ما میگوییم: رجائاً انجام دهد؛ آنهایی که میگویند عمل، مستحب میشود، میگویند: به عنوان استحباب هم میشود عمل را انجام داد. ولی در این شبهه ای نیست که ثواب را در هر دو صورت به او میدهند.
بحثمان راجع به دعاهایی است که از معصومین برای ما نقل شده که شخص این دعا را بخواند و ثوابی هم بر آن مترتب شده است. تا اینجا اتفاق نظر است که آن ثواب را به او میدهند میخواهد سندش تمام باشد، یا سندش تمام نباشد. این مورد اتفاق است. این تا اینجا من چون گام به گام هم پیش بروم. بحث ما راجع به دعا بود.
«دعا» حتی اگر سندش ضعیف باشد «دعا» است
حالا اینجا من میخواستم نکتهای را عرض کنم که مرتبط با بحث دعا است.
اینکه ما در باب «دعا» احتیاجی نداریم که سند روایت را درست کنیم. یعنی همین که دعایی به ما رسید بدون توجه به سند میتوانیم آن را بخوانیم و به وسیله آن خدا را صدا بزنیم.
چرا؟ چون آنچه که نقل شده است «دعا» است.
من هم همین «مضامین دعایی» را دارم تکرار میکنم. از طرفی هم آن همه روایات داشتیم که «دعا» کاربرد دارد و هیچ کدام از آن روایتها تأثیر و کاربرد دعا را منوط به مأثور بودن و یا داشتن سند صحیح نکرده بود.
پس چه اشکالی دارد که ما دعایی را که از معصومین رسیده است را بدون توجه به سند بخوانیم؟ روایاتی که در باب دعا بود همه این دعاها را نیز در بر می گیرد. چطور است که دعای بنده را شامل میشود، ولی دعایی که از آنها نقل شده و در سندش شبهه وجود دارد را نمیگیرد؟
بعضیها یک سری احتمالاتی میدهند و در مسئله شبهه وارد میکنند که آقا اصلاً معلوم نیست سند این دعا تمام باشد. معلوم نیست این متن دعا هست یا نیست؟
میگوییم: بله، سندش تمام نیست اما ما اصلاً به سند کاری نداریم. ما میخواهیم «دعا» کنیم. آیا این اشکال دارد؟
ما مضمون این دعا را به معصوم استناد نمیدهیم. «دعا» میشود «دعای خودم».
پس دعا بُرد دارد. حالا میخواهد سندش درست باشد یا نباشد.
«متن» را نگاه کن، اگر «دعا» است به سندش کاری نداشته باش.
من این را گفتم برای آنهایی که اهلش هستند؛ مسئله یک وقت اشتباه نشود، اینهایی را که بنده عرض میکنم، به حسب ظاهر، روی موازین است و همه اش حساب شده است.
ثواب و تأثیر قطعی است گر چه سندش قطعی نباشد
لذا ما وقتی وارد دعاهای مأثور میشویم مرادمان دعاهایی است که از معصومین برای ما نقل شده است و مضمون آنها هم دعا است. ما داریم درباره این مطلب بحث میکنیم. دعاهایی که از آنها نقل شده است که اگر سند تمام بود چه بهتر و اگر تمام هم نبود ولی متن و مضمون دعا داشت، مورد بحث ما است.
غیر از این نوع دعا، دعاهایی است که من در ارتباط با حوائج خودم انشاء میکنم و از خدا درخواست میکنم که این غیر مأثور نامیده میشود .
در این دعاهای مأثور، داعی ثوابش را که مسلم خواهد برد. در آن شبهه ای نیست و حتی فکر هم نمیکنم که کسی در آن تأمل کند، البته به شرط آن که این دعا را در موقع خودش بخوانی. پس این تقسیم بندی که من در مورد دعا کردم؛ مأثور و غیرمأثور، مرادم این بود که مأثور یعنی آن دعاهایی که در روایات ما وارد شده است و غیرمأثور یعنی آن دعاهایی که من خودم انشاء میکنم.
مثلاً وقتی بیماری دارم، میگویم: خدا شفا بدهد یا در مورد گرفتاریها، هرنوع گرفتاری که دارم، معنوی، مادی، روحی، جسمی، میگویم: خدایا رفعش کن. غیر مأثور را خودم انشاء میکنم. مأثور از معصوم، انشاء شده است.
ادعیه مأثور زماندار
اما دعاهای مأثور؛ این دعاهایی که از معصومین نقل شده است در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم میشوند؛
از یک دسته از اینها به «ادعیه موقته» تعبیر می شود؛
دعاهای موقت یعنی دعاهایی که انسان باید در زمان خاص آنها را بخواند.
مراجعه کنید به دعاهای روزانه، دعای روز شنبه، یکشنبه و… تا جمعه. یا هر روز ماه رمضان برای خودش یک دعا دارد. اینها همه ادعیه «موقته» است. ماه رمضان، دعای شبانه دارد، سحرگاه دارد. اینها همه موقته هستند که زمان در آنها مطرح است. پس دعایی که ظرف زمان در آن مطرح است را موقته میگوییم.
گاهی دعاهای موقته را باید بعد از یک عمل خاص انجام داد.قهراً این دعا هم در همان ظرف زمانی خاص مطرح می شود.
گاهی هم دعاهای موقته صِرفاً در ظرف زمانی خاص مطرح هستند. ما در روایات داریم که مثلاً در شب کذا، این دعا را بخوان. یعنی در ظرف خاص این دعا را بخوان.
درباره لیالی، ایام، روزهای خاص سال و… دعای خاص داریم. ما از همه این دعاها به دعای موقته، یعنی زماندار تعبیر میکنیم.
دعای «مأثور موقت» چیست؟
دعاهای مأثور موقت، یعنی دعاهایی که از ائمه نقل شده است و در ظرف زمان خاص باید خوانده شود. اینها یک دسته از دعاهای ما هستند.
اما یک دسته دیگری از دعاهای ما هستند که در آنها «ظرف زمان» مطرح نیست، که زیاد هم هستند.
در قالب «دعای مأثور» نباید تصرف کرد
من یک بحث کلی و یک تقسیم بندی کلی کردم که دعاهای ما بطور کلی به دو دسته تقسیم میشوند موقت و غیر موقت.
اما با یک تقسیم بندی دیگر که نسبت به هر دو دسته قبل هم مطرح است، دعا دو قسم است. گاهی اینطوری است که از نظر «قالب» اهمیت دارد و ما باید آن قالب و شکلی که دعا در آن وارد شده است را حفظ کنیم.
توضیح مدیرسایت-پیراسته فر:در «دعای مأثور»دستکاری نکنیند-پیازداغش رازیادنکنید-غلیطش نکنیدتا اشک هاراسرازیرکنید ویا عرفانیش کنید!.پایان
مرحوم آقامجتبی تهرانی می گوید:نباید انسان در آن تصرف کند. یعنی به همان نحوی که نقل شده است باید خوانده شود؛ دقیقاً «همان متن».
وی ادامه می دهد:شما نباید از خودت چیزی را در آن وارد کنی، یا از آن بکاهی؛ نه زیادتی و نه نقص. اگر میخواهی به آن ثوابی که وعده شده است برسی، باید این قالب را حفظ کنی.
اخبار مَن بلغ هم همین را میگوید.
اینکه داشتیم «اگر فعلی را انجام دادی، آن وقت آن ثواب را به تو میدهند» معنایش چیست؟
یعنی این که این عمل را انجام بده؛ نه کم و نه زیاد. باید عین آن قالب را تو رعایت کنی، تا به آن ثواب برسی؛ چه از نظر ثواب و چه از نظر آثار، بین آن قالبریزی آثار مترتبه بر آن که برای ما نقل شده است، رابطه مستقیم وجود دارد. یعنی آن قالبریزی را باید حفظش کنی تا به آن آثار دست بیابی.
در ادعیه مأثور دست نبرید
این مسئله را میگویم چون خیلی مورد ابتلا است؛
ما می بینیم که بعضی ها در ادعیه مأثوره دست میبرند.
اینجا جای تعبد است.
تعبد معنایش همین است، عبودیت معنایش همین است که همان آدابی را که گفته اند من باید حفظ کنم. از نَفسم باید مراقبت کنم و نگذارم که در دعای معصومین دخالت کند.
اینها بحث نفس است و هوای نفس است.
اگر تعبد داری و تمام بندهای دعا، همانطور که در روایت آمده است بگو-بخوان.
هوای نفس است-نه عبودیت-که دوست داری یک چیزی اضافه کنید وکم هم نکنید،حتی تکراربیموردنباشدکه دردعانیامده است.
اگر بخواهی چیزی غیر از آنچه که وارد شده را در دعا بگنجانی کمی شبهه نفسانیت مطرح است. لذا باید آن قالب ریزیها حفظ دقیقاً شود.
نه یک کلمه بیش! نه یک کلمه کم!
عبدالله ابن سنان از اصحاب امام صادق و از بزرگان است، میگوید: «قال ابوعبدالله سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَهٌ» حضرت صادق فرمود: به زودی برای شما شبهه هایی مطرح میشود، «فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ یُرَى وَ لَا إِمَامِ هُدًى» که دسترسی هم به رهبر و دانایی ای که شما را از شبهه بیرون بیآورد ندارید و سرگردان می شوید، «لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ»، نجات پیدا نمیکند از این شبهه مگر کسی که دعای غریق را بخواند.
یعنی به خدا مثل کسی که در یک گردابی دارد غرق میشود، پناه ببرد. چنین کسی باید خود را به خدا بسپارد و از او مدد بخواهد. «قُلْتُ وَ کَیْفَ دُعَاءُ الْغَرِیقِ؟»
از حضرت سؤال کردم که دعای غریق چگونه است؟
«قال: فیقول»حضرت پاسخ داد: اینطور بگو:
«قَالَ تَقُولُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ» حضرت به او میگوید، این را بگو که خدا دستت را میگیرد و نمیگذارد سرگردان شوی، راه را بر تو باز میکند.
«فَقُلْتُ» عبدالله ابن سنان در همان مجلس، میگوید من آنجا دعا را تکرار کردم و گفتم: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ» همانجا خواستم دعا را بخوانم.
«فَقَالَ» امام صادق(ع) گفت، «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ» در این شبهه ای نیست که خدا مقلب القلوب و الأبصار است، «وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ» ولی همانطور که گفتم تکرار کن.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:تأمل شود درجمله امام «ابصار»حذف شده،یعنی نباید-ابصار-رابگوییم
آنچه که دردعاهست بگو
عبدالله سنان یک «و الأبصار» از خودش به آن اضافه کرد؛ آقا فرمود «یا مقلب القلوب»، او گفت: «یا مقلب القلوب و الأبصار»؛ حضرت فرمود درست است که خدا اینگونه است که میگویی، «مقلب القلوب و الأبصار» است؛ «ولکن قل کما أقول» ولی تو اینکه من میگویم را بگو!
حفظ قالب یعنی این که همان چیزی که رسیده است را تکرار کنی. چرا که از آنها اینطور رسیده است. پس چیزی به آن اضافه نکن. آنها بهتر از من و تو رابطه بین دعا و اثر مترتبه بر دعا را میدانند. آنها رابطه و اثرگذاری دعا و آن حاجت در نظر گرفته من و تو را خوب میدانند.
درکلمه کلمه دعا،حکمت وفلسفه نهفته است
حالا دقت کنید و ببینید که این دعا در چه قالبی است و چه جملاتی دارد، که در آنچه که هدفگیری کرده ای، اثرگذار است. او اینجا از خدا هدایت و رفع شُبهه را طلب میکرد.
من این را یک مقداری توضیح دهم که چرا تفاوت دارد.
شاید بگویید: یک «و الأبصار» به آن اضافه کرد؛ چیز مهمی که اضافه نکرد، که حضرت میگوید نه، این را نگو. همان «یا مقلب القلوب» را بگو.
اینجا مسئله هدایت و رفع شُبهه مطرح است آن هم وقتی که در شبهه قرار میگیرید. وقتی در شبهه قرار گرفتی، دل سرگردان می شود، نه چشم.
دل سرگردان میشود که به کدام سو برود، نه چشمهایت.
چطور شد که امام صادق(ع) فرمود: درست است که خدا «مقلب القلوب و الأبصار» است، هم دلها و هم چشمها را میگرداند و آنها را این طرف آن طرف میکند اما اینجا بحث، بحث چشم نیست. اینجا بحثِ دل است. اینکه من میگویم را تو بگو تا به آنچه نیاز داری برسی.
حتی یک«و»هم پس وپیش نباشد
بنابراین در دعاهای مأثور از ائمه باید این قالب رعایت شود. مسئله قالبی را که از آنها به ما رسیده است باید مراعات شود حالا هر دعایی میخواهد باشد، موقته یا غیر موقته. این را باید حفظ کرد.
یک واو پس و پیش نباید کرد، دقیقاً همانی که رسیده است را باید خواند.
لذا شما اگر نگاه کنید میبینید محدثین ما خیلی دقیق بودند، کتابهای دعا را نگاه کنید، مطلب نسخه بدل را در کنار متن اصلی مینویسند. برای اینکه میخواهند کاری نکند که از آنچه که معصومین گفته اند تخلف شود.
شما این را دیده اید و در ادعیه هم در خیلی موارد ما برخورد میکنیم و میبینیم که حتی یک کلمه نسخه بدلی دارد. این را میگذارند، برای اینکه میخواستند رعایت کنند که همان قالب ریزیهایی باشد که ائمه کرده اند. همه اینها حساب شده است./شهریور ۱۳۸۹ آیتالله شیخ مجتبی تهرانی-خبرگزاری مهر
توضیحات مدیرسایت-پیراسته فر:درخیلی ازمحافل ومساجد وقتی میخواهنددعابخوانند،یک چیزهایی برآن می افزایند،روایت میخوانند،مصیبت می خوانند،داستان می گویند،ازخواب نماشدن می گویند و..درحالیکه همانطورکه مرحوم آقامجتبی گفتند،چیزی نباید دردعا کم ویا زیادشود،اگرچیزی گفتنی است بایددرقبل دعابعددعا گفت وخواند.
دریکی ازمساجد رفته بودم برای نماز-پیشنمازمسجد درهنگام خواندن «نمازغفیله»جمله«بسم الله الرحمن الرحیم»را به اول آیه -وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا..
ودراول آیه وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ…می افزود!
ازایشان گفتم،غفیله «بسم الله»ندارد،جواب داد«اینطورلذتش بیشتره!»
***
خلاصه زندگینامه آیتالله مجتبی تهرانی
مجتبی شهیدی کَلهُر معروف به آقا مجتبی تهرانی در سال ۱۳۱۶ ه. ش در خانوادهای از اهل علم، معرفت به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیتالله میرزا عبدالعلی تهرانی، از شاگردان مرحوم حاجشیخ عبدالکریم حائری یزدی بود.
آقا مجتبی از شاگردان خاص امام خمینی است که محضر علمی و معرفتی ایشان را به خوبی درک کرده و از جمله اولین کسانی به شمار میرفت که مباحث درسی امام را در سنین جوانی تدوین کرده است. وقتی حضرت امام خمینی به عراق تبعید شد وی نیز به نجف اشرف رفت و در جلسه درس امام خمینی شرکت کرد.
حجه الاسلام محمد حسن رحیمیان -رئیس سابق بنیاد شهید: این فقیه جلیل القدر شاگرد وارسته امام و پیرو اسلام نابی بود که امام راحل احیاگر آن بود و لذا برداشت فقهی ایشان از این مکتب غنی، او را بسیار مقید به مسئله ولایت فقیه کرده بود. اعتقاد قلبی آن مرحوم به ولایت ولی فقیه به عنوان مصداقی بارز در زمان حیات امام و نیز مقام معظم رهبری نمود پیدا کرده و ارادت ویژه او به حضرت آیت الله خامنه ای بیانگر این مدعاست. علیرغم این که ایشان در جایگاه مرجعیت بودند، ولی هرگز حتی لحظه ای از خط امام و رهبری و انقلاب خارج نشده و همواره مدافع سرسخت ولایت بوده و هیچ گاه جریان های منحرف و فتنه گر سر سوزنی نتوانستند در شخصیت،فکر و روح او تاثیر بگذارند.آیت الله مجتبی تهرانی ازاولین سال های نهضت امام خمینی جزو اولین مریدان و شاگردان امام راحل و من حدود ۵۰ سال قبل زمانی که ایشان کمتر از ۳۰ سال داشت، نامشان را در کتاب الرسائل امام که آنرا تنظیم و تصحیح کرده بودند، دیدم. بر این باورم که ابعاد والای شخصیتی این فقیه وارسته از برجستگی ها و خصیصه هایی برخوردار است که یقینا او را به عنوان یکی از بزرگ ترین چهره های ۵۰ سال اخیر در حوزه های علمیه ما مطرح می کند.
حجت الاسلام سید محمدباقر علم الهدی مدیر مرکز تخصصی قاسم بن الحسن تهران: کرسی درس آیت الله تهرانی تنها یک کرسی فقهی و اصولی صرف نبود و بلکه در ذیل مطالب علمی به تبیین مسائل سیاسی نیز می پرداختند.مواضع سیاسی حاج آقا مجتبی تهرانی در یک نگاه کلان همواره مبتنی بر حمایت از ولی فقیه استوار بود و ایشان در کلاس های شان افراد را به تبعیت و پشتیبانی از ولایت فقیه دعوت می کردند و تاکید داشتند: نباید بگذاریم دوباره امور مملکت بدست بیگانه و ایادی آنها بیفتد لذا مسئولین باید از این فرصت الهی جهت خدمت به مردم در سایه حکومت اسلامی نهایت بهره برداری را بنمایند.
پیشنهادشورای نگهبان رانپذیرفت
حجت الااسلام علم الهدی درادامه می گوید:پس از پیروزی انقلاب حضرت امام خمینی از ایشان خواستند که بعنوان نماینده خود در شورای نگهبان به فعالیت بپردازند که در مقام پاسخ به امام گفتند: اگر فرمایش حضرتعالی برای بنده یک حکم و یا یک دستور است حتماً اطاعت خواهم کرد، امّا اگر پذیرش این موضوع برای من بعنوان یک پیشنهاد است از جنابعالی می خواهم اجازه دهید تا در تربیت نسل جوان و درس و بحث علمی خدمت نمایم.
آقامجتبی تهرانی امام جماعت مسجد جامع بازار تهران بودند.
آیتالله شیخ مرتضی تهرانی و مهدی کلهر(مشاوررسانه ای احمدی نزاد) برادران او هستند
وفات آیتالله مجتبی تهرانی:۱۳ دی ۱۳۹۱
قبر– آن مرحوم در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شده است.
مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی:صلوات هم مداد است ، هم پاکن – یعنی« صلوات» هم حسنه می نویسد، و هم گناه را پاک می کند.
پیشبینی استاد اخلاق درباره فتنۀ احمدینژاد
یکبار در محضر استاد بزرگوار و پیر و مراد و مرشدمان مرحوم آیتالله حاج آقا مجتبى تهرانی رضوانالله علیه نمیدانم به چه مناسبتی صحبت از آقای احمدینژاد شد که به من فرمودند: تا حالا بارها تلاش کرده که پیش من بیاید ولی من زیر بار نرفتهام! بعد با قاطعیت و لحن خاصی ادامه دادند که:
تا زندهام نخواهم گذاشت بیاید!
عبارات تند دیگری هم داشتند که چون گفتوگوی من محضرشان خصوصی بود نمیدانم میتوانم بقیه اش را بنویسم یا نه. ولی به هر حال لحن و موضع ایشان این قدر تند بود که خیلی تعجب کردم، مخصوصا از این جهت که در آن سالها ( فکر می کنم سال ٨۵ بود) هنوز ویژگیهای شخصیتی آقای احمدینژاد و ابعاد گوناگون رفتارهای او این قدر واضح و آشکار نبود.
مدتی بعد این سخنان حضرت استاد را به یکی از اصحاب سرّ ایشان گفتم. آن بزرگوار (که چون نمیدانم راضی به این نقل هست یا نه اسمشان را نمیآورم) گفتند: این که چیزی نیست! من مدتها قبل از این شلوغیها و مشکلات سال ٨٨ خدمت حاج آقا صحبتی داشتم، فرمودند(نقل به مضمون) که:
این فرد در کشور فتنهای خونین بهپا خواهد کرد و همه را به جان هم خواهد انداخت! ایشان میگفت: بعد از حوادث سال ٨٨ یکبار خدمت حاج آقا عرض کردم که عجب پیشبینی شما درست درآمد و فلانی این فتنه را درست کرد، حاج آقا نگاهی کردند و فرمودند: من این را نگفتم که! این که چیزی نیست! حالا مانده هنوز! (بقیه سخنان حاج آقا تلختر و نگرانکننده است و نمیخواهم نقل کنم) و عجیب این بود که آن مرد الهی تا پایان حیات شریف خود علیرغم فشارهای زیاد برای ملاقات رییس سابق جمهوری با ایشان به هیچوجه زیر بار نرفتند و دقیقا او وقتی به دیدار حاج آقا آمد که آن بزرگوار از دنیا رفته بود و ادعای “مگر سر جنازهام بیاید!” صادق شد.
این روزها همهاش خدا خدا میکنم که پیشبینی حاج آقا درست درنیاید و خداوند کشور ایران و نظام اسلامی را از فتنه جدید حفظ کند. فتنهای که سالهای اخیر بارها در نوشتههای خود از نگرانی درباره آن گفته بودم، اما نکته آخر را نمیدانم بنویسم یا نه؟!…
احمدی نژادسرقبر آقامجتبی تهرانی
خیرآنلاین ۲۳ فروردین ۱۳۹۶بنقل ازوبلاگ محمدرضا زائری