عشق


عشق

عشق در کنج دلم آرام نشستی مرا چشم و هوش دگر بستی گفتند ای شاعر به چه مستی ! که نه جان به جام می بستی ؟ نه به بوی باده نوشان ،نشستی ؟ گفتم ، نه در نوشم و نه در می پرستی دلا ، نه تهی زعقل و نهشاعر:علی علیزاده رشکانی

عشق
در کنج دلم آرام نشستی
مرا چشم و هوش دگر بستی
گفتند ای شاعر به چه مستی !
که نه جان به جام می بستی ؟
نه به بوی باده نوشان ،نشستی ؟
گفتم ، نه در نوشم و نه در می پرستی
دلا ، نه تهی زعقل و نه دیوانه هستی
من غرق در خیال دل انگیز یار
خنده بگشایم ، دلیل تو هستی
من آن گدای مسکین مست مستم
بی هیچ هستی دل داده به آن هستی
علیرضا علیزاده



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا