شیدا


شیدا

بایست بر سر راهی که جاده پیدا نیست قسم بخور که دلت مثل گریه شیدا نیست گناه می رقصد در لباس تنهایی شریک گوشه نشینی شده ست و تنها نیست غریبه ای که صدا شد درون حنجره ام بدون شک تو نبودی و نیزشاعر:ایمان کاهکش


بایست بر سر راهی که جاده پیدا نیست
قسم بخور که دلت مثل گریه شیدا نیست
گناه می رقصد در لباس تنهایی
شریک گوشه نشینی شده ست و تنها نیست
غریبه ای که صدا شد درون حنجره ام
بدون شک تو نبودی و نیز اینجا نیست
غمی که خط و نشان می کشد برای دلم
شبیه پیکر معصوم اشک رسوا نیست
کشیده دست محبت به قلب من عشقت
چقدر فاصله نزدیک می شود با نیست
همین که محو تماشای رفتنت باشم
برای من دیگرلذت تماشا نیست...




فراق یار