پیامبر عشق


پیامبر عشق

ز ِ استبداد ِ چَشمانَت نگاهش سخت دلگیر است وَ در آن تیر هایِ فتنه دَستانَش کَمانگیر است اسیرِ دستِ رویاها ست در جغرافیایِ عشق خیالش می کند پرواز جسمش،همشاعر:فرزانه رفعی

ز ِ استبداد ِ چَشمانَت
نگاهش سخت دلگیر است
وَ در آن تیر هایِ فتنه
دَستانَش کَمانگیر است

اسیرِ دستِ رویاها ست
در جغرافیایِ عشق
خیالش می کند پرواز
جسمش،هم زمینگیر است

از این دیکتاتوری هایِ
دو اَبرویَت حَذَر تا کی
دِموکراسی رَوا کُن
این زنِ بیچاره پاگیر است

تبِ عشق ِ تو در جانَش
بِبین ویروسِ تنهاییست
خُرا سانی ترین مردی
که سرباز عجب شیر است

دلِ زن ، رنگ پَس داده
دلت ، رَنگین کَمان اَمّا
چه مَغرورانه می آیی
کمی سرعت، زمان،دیر است

تو یوسف گونه ای سختی
تو بی رحمی و بی روحی
ولی بیچاره این بانو
زلیخایی که درگیر است

بخوان پیغمبرِ زیبا
قنوتِ عاشقی یک دم
" خَلَقتَ العِشق " در دم کن
جهان سیرست وبی پیراست




کجایی