کوه ابرینه پوش


کوه ابرینه پوش

کوه ابرینه پوش رخت برکن دورافکن ابر را از شهر من شهر من رحم ندارد دخترک سقف ندارد پسرک بیمار است او خیابانکار است پیرزن دلتنگ است نفسش هم تنگ او زباله گرد است پیرمرد دستفروش دست تنگ روزیشاعر:فواد محمدزاده

کوه ابرینه پوش
رخت برکن
دورافکن ابر را از شهر من
شهر من رحم ندارد
دخترک سقف ندارد
پسرک بیمار است
او خیابانکار است
پیرزن دلتنگ است
نفسش هم تنگ
او زباله گرد است
پیرمرد دستفروش دست تنگ
روزی اش هم تنگ است
دیگری نانی ندارد
خیابانخانه است
نایی ندارد
خانه اش سرد و نفس گیر است
...
برف در شرح من زیبا نیست
عاشقانه نیست
فقر در شهرمن قصه طولانیست
قبر انسانیست
دست یاری رسان شهر نیست
فقر قبل قعر انسانیست
غم خوبی ها ، قهر باورهاست
...
سرما ، برف و باران
راهبندان خیابان
خیسی عابران
بی حسی پیادگان
بی احساسی سوارگان
برف برما سخت است
دلهامان سرد است
کوه ابرینه پوش
رخت برکن
شهر من بی رحم است .

( به محرومان شهردر برف )






حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ اگر پرسیان یارو هاله محمد محمدی