مرداد که میشود دلم میگیرد
چون شاپرکی که در خزان می میرد
مرداد غروب سرد و سنگین دارد
این ماه چه خاطرات غمگین دارد
شش سال گذشت و شش بهاران طی شد
شش بار بهار عمر انسان دی شد
هرگاه که در سرم هوایت افتاد
من بودم و خاطرات تلخ مرداد
آن لحظه که پر کشیدی آن روز سیاه
یادم نرود بیست و شش مرداد ماه
تو رفتی و بی پشت و پناهم کردی
پر غصه و پر درد ، پر آهم کردی
هر چند پر از سکوت بودی اما
لبخندی که از لب تو میشد پیدا
رویایی ترین صحنه ی این دنیا بود
شیرین ترین سهم من از بابا بود
تو رفتی و لبخند تو کم شد از من
سهم تو سفر کردن و غم شد از من
هر شب بخوابم آ با لبخندی
تا غم بزدایی از نگاهم چندی
چون شاپرکی که در خزان می میرد
مرداد غروب سرد و سنگین دارد
این ماه چه خاطرات غمگین دارد
شش سال گذشت و شش بهاران طی شد
شش بار بهار عمر انسان دی شد
هرگاه که در سرم هوایت افتاد
من بودم و خاطرات تلخ مرداد
آن لحظه که پر کشیدی آن روز سیاه
یادم نرود بیست و شش مرداد ماه
تو رفتی و بی پشت و پناهم کردی
پر غصه و پر درد ، پر آهم کردی
هر چند پر از سکوت بودی اما
لبخندی که از لب تو میشد پیدا
رویایی ترین صحنه ی این دنیا بود
شیرین ترین سهم من از بابا بود
تو رفتی و لبخند تو کم شد از من
سهم تو سفر کردن و غم شد از من
هر شب بخوابم آ با لبخندی
تا غم بزدایی از نگاهم چندی