11 نکته از 20 ثانیه فیلم اصرار معلم برای تنبیه شدن به دست دانش‌آموز/ آموزش بر پایه‌ تنبیه معکوس با زجر مضاعف


تمام ماجرا حدود 20 ثانیه است. 20 ثانیه‌ای که عجیب و زجرآور است و سوالات زیادی را در ذهن بیننده باقی می‌گذارد.

عصر ایران؛ فاطمه صابری - «از این به بعد هر کی درس نخونه من باید تنبیه بشم؛ بزن»

دانش‌آموز پسر که 9 تا 10 ساله به نظر می آید با گریه و اضطراب شدید می‌گوید: آقا نه.

آقا معلم جوان اما ترکه به دست اصرار می‌کند که دانش‌آموز با چوب کف دستش را محکم‌تر بزند.

علی‌رغم آنکه دانش‌آموز به‌درستی از زدن معلم خود امتناع می‌کند اما معلم با اصرار چوب را به دستش می‌دهد تا شاید بر اساس آموخته‌های مکتبی ناشناخته کودک را به خود بیاورد و از فردا با نمراتی درخشان آینده‌اش را بسازد!

دانش‌آموز گریان کلاس البته تنها نیست و پشت سرش 3 کودک دیگر هم به‌صف شده‌اند تا مقابل همکلاسی‌های دیگرشان معلم خود را تنبیه کنند.

11 نکته از 20 ثانیه فیلم اصرار معلم برای تنبیه شدن به دست دانش‌آموز/ آموزش بر پایه‌ تنبیه معکوس با زجر مضاعف

تمام ماجرا حدود 20 ثانیه است. 20 ثانیه‌ای که عجیب و زجرآور است و سوالات زیادی را در ذهن بیننده باقی می‌گذارد.

سوالاتی که البته فقط به معلم این کلاس که گفته می‌شود اهل شهرستان کوهرنگ در چهارمحال و بختیاری است، محدود نمی‌شود و می‌توان به‌کل سیستم آموزش‌وپرورش ایران تعمیم داد.

11 نکته از 20 ثانیه فیلم اصرار معلم برای تنبیه شدن به دست دانش‌آموز/ آموزش بر پایه‌ تنبیه معکوس با زجر مضاعف

آموزش‌وپرورشی که طی سال‌های اخیر عموما در حال توجیه فیلم‌های پرتعداد منتشرشده از تنبیه دانش‌آموزان بوده است.

1- معلم جوان بر اساس کدام آموزه دانش‌آموز را که هنوز کودکی بیش نیست مجبور به «تنبیه معکوس» می‌کند؟ فلسفه‌ی ذهنی این معلم چگونه شکل‌گرفته که خشونت(تنبیه بدنی) به دست خود علیه دانش‌آموز را ناپسند می‌داند اما کودک را مجبور به اعمال خشونت می‌کند.این معلم درباره تنبیه بدنی و پیامدهای منفی آن چقدر می‌داند و آیا تصور می‌کند که تنبیه بدنی فقط جایی مذموم است که معلم دست روی شاگرد بلند کند؟

2-معلمی که جوان است و تنها چند سال از آغاز کارش می‌گذرد بر اساس آموخته‌های کدام دانشگاه و مکتب آموزشی به این باور رسیده است که تنبیه و تحقیر کودک باعث ترغیب او به سمت یادگیری می‌شود؟

3-این معلم (بخوانید معلمان) چند کتاب درباره برخورد با کودک و نوجوانان خوانده‌اند و در چند کلاس آموزشی و بازآموزی شرکت کرده‌اند؟

4- کودکان زیادی به دلایل مختلف تکالیف درسی را انجام نمی‌دهند و اساسا علاقه‌ای به فضای مدرسه ندارند اما قطعا معنایش آن نیست که آینده او نابودشده است و دانش‌آموزانی که نمره الف مدرسه هستند در زندگی به انسان‌های موفقی تبدیل می‌شوند. آیا یک معلم باید به خود حق دهد که به‌صرف «تنبلی» یا بی‌توجهی دانش‌آموز نسبت به کتاب‌های درسی ذهن او را نسبت به زندگی و روابط انسانی ویران کند؟

5-معلم کوهرنگی یا معلمان دیگری که به خود اجازه می‌دهند دانش‌آموزان را به‌صورت تنبیه معکوس یا راسا به‌صورت تنبیه بدنی یا با کلام مورد لعن و نفرین و تحقیر قرار دهند در کدام مکتب آموزش ‌دیده‌اند که چیزی از روح و روان و باقی ماندن اثرات تنبیه بر جان افراد تا سال‌های طولانی نشنیده‌اند.

6-رفتارهایی مشابه رفتار معلم کوهرنگی نشان می‌دهد که سیستم آموزشی ایران نه‌تنها استعداد کُش که بیمار هم هست. کم تعداد نیستند ایرانیانی که با گذر از سال‌های مدرسه و با مرور خاطرات آن سال‌ها بارها تکرار می‌کنند خوشحال‌اند که در مدرسه نیستند و استرس‌های کشنده‌ی آن سال‌ها را پشت سر گذاشته‌اند. این افراد لزوما دانش‌آموزانی اصطلاحا تنبل نیستند و در بین آن‌ها کسانی دیده می‌شوند که در طول سال تحصیلی شاهد و ناظر رفتارهای نادرست حاکم بر فضای مدرسه بودند. از تنبیهات آزاردهنده که در خاطر دانش‌آموزان دهه شصتی مانده مانند فشار دادن مداد و خودکار لای انگشت دانش‌آموزی که به هر دلیلی خاطی تشخیص داده‌شده بود تا دستور «یک لنگه پا ماندن کودک در گوشه کلاس» یا گذاشتن کلاه‌های کاغذی مضحک بر سرش و چرخاندنش در مدرسه و...مواردی که عین کودک‌آزاری و خشونت بود،گویا همچنان ادامه دارد اما به شکلی دیگر.

7- کاری که معلم کوهرنگی با دانش‌آموز گریان کرد به‌نوعی آموزش شکنجه هم محسوب می‌شود. او که خود فارغ‌التحصیل همین سیستم و آموزش مدارس ایران است و به نظر می‌رسد که حدود یک دهه قبل پشت همان میز و نیمکت‌ها نشسته بود می‌داند که از دل مدارس ایران برای دانش‌آموزان نه مهارت‌های زندگی بیرون می آید و نه حتی سواد کارآمد و زمینه‌سازی برای فراگرفتن شغل.این‌که چرا با تمام این موارد او مانند فردی غیر مطلع از جریانات آموزشی تصمیمی ظاهرا برای توجه دادن دانش‌آموز به درس و تکالیف می‌گیرد،عجیب و غیرقابل‌توجیه است.

8-بیش از یک‌میلیون معلم در ایران وظیفه آموزش 14 میلیون دانش‌آموز را بر عهده دارند. در تعداد زیادی از کلاس‌های درس دو تا 3 برابر استاندارد آموزشی دنیا دانش‌آموز چپانده شده است . قطعا قابل‌درک است که معلم هم انسان است و باید هرروز چند برابر یک آموزگار عادی برای آموزش و تکرار مفاهیم انرژی صرف کند و گاهی ممکن است عصبانی شود. اما آیا این موضوع تقصیر دانش‌آموزان کلاس است که مانند معلم قربانی یک سیستم ناکارآمد و بی‌توجه به اصول آموزشی هستند؟ فرق معلم با دانش‌آموز در این است که او آگاهی بیشتری نسبت به وضعیت پیرامونی‌اش دارد و باید از روح و جسم کودکان و نوجوانانی که به او سپرده شده‌اند حفاظت کند.

9-مدارس در ایران سال‌هاست تبدیل به‌نوعی شکنجه‌گاه برای دانش‌آموزان شده‌اند. از ساختمان‌های عموما غیراستاندارد و خطرات جانی مداوم تا ساعت شروع کلاس‌ها، سرفصل‌های درسی غیراصولی تا تحمیل کتاب‌های غیردرسی. دل‌خوشی اندک اغلب دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان حضور معلمانی در کلاس است تا نیک‌اندیشی و اخلاق‌گرایی را به آن‌ها آموزش دهند. امیدی که با انتشار این قبیل فیلم‌ها به سمت ناامیدی می‌رود.

10- هر بار که خبر تنبیه دانش‌آموز یا دانش‌آموزان از مدارس ایران به بیرون درز می‌کند برخی از کنشگران اجتماعی و فرهنگی تاکید می‌کنند که آموزش‌وپرورش باید در نحوه آموزش و گزینش معلمان بازبینی کند. موضوعی که به نظر می‌رسد باید بیشتر از هر زمان دیگری موردتوجه باشد تا معلم ایرانی به این نتیجه برسد که در این جغرافیا وظیفه آموزش به بچه‌های کشورش را برعهده‌گرفته است. پس حق ندارد به دلیل شرایط نامناسب محیطی و حتی وضعیت نامناسب معیشتی خود و خانواده‌اش، کودکان و نوجوانان را مورد عتاب غیراصولی و تنبیه قرار دهد.

11- لازم است تاکید شود که قطعا این فیلم‌ها برآیندی از رفتار تمام معلمان ایران نیست. کما این‌که طی 48 ساعت گذشته به‌جز رفتار عجیب معلم کوهرنگی شاهد انتشار فیلم‌های مثبت دیگری از رفتار مسئولانه معلمان مانند رفتار صیاد تقی پور، معلم روستای سرگچ در بخش دیشموک استان کهگیلویه و بویر احمد بوده‌ایم که به دلیل نبود پل و در روزهای بارانی او دانش‌آموزانش را بر دوش خود سوار می‌کند و از عرض این رودخانه رد می‌کند.

یا مدیر یکی از مدارس آبادان چند روز قبل دانش‌آموزان کم‌بضاعت مدرسه‌اش را به‌طور رایگان برای اصلاح مو به آرایشگاه برده و...

اما ازآنجایی‌که انتشار خبر یا فیلم تنبیه دانش‌آموزان از تعداد خبرهای مثبت بیشتر است به این نگرانی دامن زده می‌شود که برخلاف تاکیدات آموزش‌وپرورش، تنبیه بدنی در مدارس ایران غیرمرسوم نیست و ظاهرا به‌عنوان امری مرسوم اما با شدت و حدت متفاوت از سوی برخی معلمان مدرسه در دستور کار «تربیتی و آموزشی» قرار دارد.

این‌که مدیران ارشد و میانی آموزش‌وپرورش به‌جای حل این موضوع تلاش می‌کنند با افزایش تفتیش دانش‌آموزان از ورود گوشی تلفن همراه به مدارس جلوگیری کنند یا نگرش معلمان و مدیران آموزشی را تغییر دهند را زمان روشن می‌کند. زمانی که قطعا نباید آن‌قدر دور باشد که امنیت روانی کودکان و خانواده‌هایشان بیش از این دچار خدشه شود.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اجتماعی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید| چگونه عمر طولانی‌تری داشته باشیم؟