حس غریب


حس غریب

چه غریب دلبسته ام منِ تنهای تکه پاره برموج بربرگی جوان از شاخسار زندگی حسی می کشاند مرا به سویش به اکراه وانکار می کشانم ،خودرا می پیچد به حواسم خاطراتش تا به خود بیایم تازه شده رد وجودششاعر:باران سپهری

چه غریب دلبسته ام
منِ تنهای تکه پاره برموج
بربرگی جوان
از شاخسار زندگی
حسی می کشاند مرا به سویش
به اکراه وانکار می کشانم ،خودرا
می پیچد به حواسم خاطراتش
تا به خود بیایم تازه شده رد وجودش برایم
دردناک است همچو اعتیاد
ترکَش برای ذهن خمارم




رازگشایی از ناپدید شدن ناگهانی صدها ستاره در آسمان!