بزن باران ...


بزن باران ...

بزن باران دلم آشفته حالی می کند هر شب مرا درگیر با عشقی خیالی می کند هر شب بزن باران مگر این بر جوانان عیب می باشد که دارد آرزو های محالی می کند هر شب بزن باران نوازش کن مرا نم نم ، بزنشاعر:حسن ایزدی (تنها)

بزن باران دلم آشفته حالی می کند هر شب
مرا درگیر با عشقی خیالی می کند هر شب

بزن باران مگر این بر جوانان عیب می باشد
که دارد آرزو های محالی می کند هر شب

بزن باران نوازش کن مرا نم نم ، بزن حتی
کَمَت ، آب و هوایم را شمالی می کند هر شب

چگونه؟ کی؟ کجا؟ اصلا چرا؟ آیا تو می بینی؟
من دیوانه را سیصد سوالی می کند هر شب

شبیه کودکی هنگام بازی ، بعد افتادن
خودش را ناگهان با گریه خالی می کند هر شب

شبیه مرگ می ماند که خواهر زاده ی مرگ است
خشاب قرص ، من را نقش قالی می کند هر شب

بزن آرامشی دارد صدایت شک ندارم من
که حالم را همین آهنگ عالی می کند هر شب




انتظار