تقلا کن ...


تقلا کن ...

این شهر من را با تو می خواهد تقلا کن دستی بجنبان خواب هایم را تو زیبا کن رنگی به رخسارم نمانده بی وفا جانم برگرد ، این پاییز بودن را تماشا کن وقتی برای آرزو کردن نمی ماند در راه قدری آتشی ازشاعر:حسن ایزدی (تنها)

این شهر من را با تو می خواهد تقلا کن
دستی بجنبان خواب هایم را تو زیبا کن

رنگی به رخسارم نمانده بی وفا جانم
برگرد ، این پاییز بودن را تماشا کن

وقتی برای آرزو کردن نمی ماند
در راه قدری آتشی از عشق بر پا کن

می دانم این را دوستم داری نمی گویی
باشد نگو دلبر تو هم امروز فردا کن

این شعر را اُردی جهنم می کنی هر بار
با بودنت اردیبهشتم را مهیا کن

با چشم هایت می زنی آتش به جانم باز
این بار دیگر با نگاهت زود حاشا کن

شوخی دگر کافی است من طاقت ندارم هیچ
این بار را با جسم بیمارم مدارا کن

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس همه زنان اوس موسی پایتخت / زن بازیگرش جذاب تر بود یا خانم مدل؟!