رهایم کن


رهایم کن

هم از رومی هم از زنگی و هم پر رنگ پررنگی چقدر مغرور و خودخواهی چقدر بدچنگ بد چنگی چقدر سنگین دلی با من، همش در جنگ در جنگی عجب نیشی عجب زهری به سان افعی و زنگی تو بدعهدی تو بد قولی، پر از بازی وشاعر:صادق اعتمادی نژاد

هم از رومی هم از زنگی و هم پر رنگ پررنگی
چقدر مغرور و خودخواهی چقدر بدچنگ بد چنگی
چقدر سنگین دلی با من، همش در جنگ در جنگی
عجب نیشی عجب زهری به سان افعی و زنگی
تو بدعهدی تو بد قولی، پر از بازی و نیرنگی
رفیق نیمه ی راهی ، تو در دل دادگی ننگی
تو پنداری که پر زوری، ولی دانی که می لنگی ؟
گمان می بردم از عشقت که مستوری ولی سنگی
ندیدی در نبودت عالمم پرمی شود از غم و دلتنگی؟
رهایم کن ، مرا بگذار تنها، در میان هجر و دلتنگی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انشا در مورد روستا | 4 انشا زیبا درباره روستا برای پایه های مختلف تحصیلی