کمی تدبیر میخواهد و اندکی جسارت
علی مغانی / مساله حضور زنان در ورزشگاه با کمی تدبیر و اندکی جسارت، قابل حل است. بیآنکه نیازی به دخالتها و توصیههای نهادهای بینالمللی و اینفانتینو و رفقا باشد.
علی مغانی / مسأله ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها موضوع تازهای نیست. کسی نمیداند چه شد که نخستین بار در سال 1361 و در بازی پرسپولیس و تهرانجوان در رقابتهای باشگاهی تهران، جلوی ورود زنان به استادیومهای فوتبال تابلوی ورود ممنوع قرار داده شد اما هرچه که بود، 37 سال است که این قانون نانوشته پابرجا مانده و از آنجایی که معمولاً مسوولان مرتبط با این موضوع حوصله دردسر ندارند، کمتر کسی حاضر شده تلاشی موثر برای تغییر این وضعیت داشته باشد.
نکته جالب اینجاست که با پایان دهه شصت و آغاز دهه هفتاد، تبصرههایی هم برای این قانون نانوشته به وجود آمد. مثلاً تماشای مسابقات ردههای پایه در اغلب رشتهها منعی نداشت یا در بعضی رقابتهای بسکتبال، والیبال و تکواندو، بیآنکه از پیش اعلام شود، دهها تماشاگر زن به تشخیص مسوول برگزاری در سالن حاضر شدند. این روندی بود که در نیمه دوم دهه هفتاد و در زمان ریاست مصطفی هاشمیطبا بر سازمان تربیت بدنی تقویت شد اما این گشایشها دیرپا نبود و در میانههای دهه هشتاد، برخی محدودیتها دوباره برگشت.
شاید این روزها اهالی فوتبال کمتر به خاطر داشته باشند که در بازی ایران و بحرین در ورزشگاه آزادی در مرحله مقدماتی جام جهانی 2006، دهها زن توانستند در جایگاهی ویژه تماشاگر گل محمد نصرتی و جشن صعود ایران به جام جهانی باشند اما از آن روز تا امروز، هرچه بوده حضور محدود و معدود زنان بهعنوان تماشاگر بازیهای فوتبال بوده. در واقع حضور بانوان فوتبال ایرانی در استادیومها معمولاً وقتی اتفاق افتاده که مثل بازی پرسپولیس و کاشیما، کنفدراسیون فوتبال آسیا به حضور تماشاگران زن توصیه اکید داشته باشد.
در سالهای اخیر و در رویدادهای مهم بینالمللی، هرجا پای زنان به سالنهای ورزشی باز شده، اغلب ناشی از الزام نهادهای بینالمللی بوده. مثل همین لیگ جهانی والیبال که چند هفته پیش به میزبانی ارومیه و اردبیل پیگیری شد و آنجا هم حضور بانوان تماشاگر، یکی از شرطهای فدراسیون جهانی والیبال برای اعطای میزبانی به ایران بود.
و حالا در تازهترین اتفاق جیانی اینفانتینو در نامهای به فدراسیون فوتبال ایران، تاکید کرده در بازیهای مرحله مقدماتی جام جهانی 2022 حتماً باید تماشاگران زن نیز سهمی از سکوهای ورزشگاه آزادی داشته باشند. رییس فیفا در این نامه به دیدارش با رییس جمهور در سال گذشته و قولی که به او داده شده هم اشاره کرده. جمعه گذشته سیدرضا صالحی امیری، رییس کمیته ملی المپیک هم با حضور در برنامه ورزش و مردم، تصدیق کرد که این الزام از سوی فیفا وجود دارد و با دفاعی صریح از حضور زنان در ورزشگاه، اعلام کرد که باید برای این موضوع راهکاری اندیشیده شود. صالحی امیری گفت محیط ورزشگاه تفاوتی با اماکنی مثل سینما و دانشگاه ندارد و همانطور که در آنجا زنان میتوانند بیهیچ محدودیتی حضور داشته باشند، به تبع آن میتوانند در ورزشگاهها هم تماشاگر رقابتهای ورزشی باشند. گروهی از مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها معتقدند که اساساً این موضوع مطالبه بخش عمدهای از جمعیت زنان نیست و فقط چند ده نفر هستند که چنین مطالبهای دارند. برخی دیگر میگویند جو ورزشگاهها مناسب حضور زنان نیست و ورزشگاهها «آلودهتر از آن است که جای مناسبی برای زنان باشد». گزاره اول طبعاً قابل اثبات نیست و نمیتوان آمار روشنی ارائه کرد که مساله حضور زنان در ورزشگاهها، مطالبه چند درصد از بانوان ایرانی است اما در مورد نامناسب بودن جو ورزشگاهها، تجربه نشان داده هرگاه زنان در استادیوم حاضر شدهاند، همان مردانی که بیپروا دشنام میدهند و سنگپرانی میکنند، رفتار معقولتری از خود بروز دادهاند اما ماجرای حضور زنان در ورزشگاهها، آنجا بغرنج و پیچیده میشود که پای این موضوع به منازعات جناحی و سیاسی کشیده میشود. این را هم نباید نادیده بگیریم که در سالهای گذشته، عدهای از زنانی که پشت درهای استادیوم رفتهاند و احتمالاً با برخوردهای قهری مواجه شدهاند، بیش از اینکه عمیقاً خواهان تماشای یک رویداد ورزشی باشند، اهدافی غیرورزشی را دنبال میکردهاند اما حکایت این گروه انگشتشمار، از خیل هواداران واقعی که رویدادهای فوتبالی را با جزییات و به صورت حرفهای دنبال میکنند، جداست. اینکه اقلیتی چه نیتی در سر دارند و چه هدفی را دنبال میکنند، منطقاً دلیل موجهی نیست که مانعی برای حضور اکثریتی باشند که دلبسته این آب و خاکاند. اگر مدیران ورزشی بتوانند این موضوع را از میانه رقابتهای جناحی بیرون بکشند، مساله حضور زنان در ورزشگاه با کمی تدبیر و اندکی جسارت، قابل حل است. بیآنکه نیازی به دخالتها و توصیههای نهادهای بینالمللی و اینفانتینو و رفقا باشد.