_ معبود جانم سلام عشق نهانم سلام
من بنده ی حقیرت دارم با شما کلام
+ سلام بنده ی خوبم ای دلبر محبوبم
خوش آمدی به سویَم، می شنوم وز جونم
_ اول دارم این سوال زپاسخش من ملال
آمدنم به دنیا بحر چه بود ای جلال؟
+ و ما خلقنا جن و انس الّا برای یعبدون
بحر عبادت بُوَد و این سعادت بُوَد
_ خب این عبادت چه هست؟ راه سعادت چه هست؟
یعنی باید چه کار کنم؟ تکلیف عادت چه هست؟
+ از مشکلات مردم گره گشایی کنی
به جای من در زمین، بنده نوازی کنی
نشر بدی خوبیهارو ترک معاصی کنی
در خلوت و تنهایی قصد نمازی کنی
_ اگر که بچگی کنم، راهو خودم گم بکنم
به کی بگم؟ چه کار کنم؟ چطوری پیدات بکنم؟
+ با قلبت بده پیام، صدام بزن در نهان
دینت تمام شد، اسلام، کتاب راهت قرآن
_ اگر که رنجیده شدم، وز همه کس خسته شدم
آن وقت بگو چه کار کنم، وقتی که پر بسته شدم
+ وضو بگیر تو چه زود، حرف بزن با من چه خوب
همانا ذکر الله، هست تطمئن القلوب
_ اگر خطایی بکنم، وز تو جدایی بکنم
چطوری راضیت بکنم؟ ترک معاصی بکنم؟
+ درگاه من که باز است، تو را راز و نیاز است
توبه بکن عزیزجان، خدایَت چاره ساز است
_ اگر توبه شکستم، رفتم دنبال نفسم
راه برگشتو بستم، ز استیصال نشستم
من روسیاه چه کار کنم با آن اعمال پستم
چطور بگم خدایا بازم میگیری دستم؟
+ بگیر سرت را بالا، صدام بزن در هرجا
صدبار اگر شسکستی، باز هم می گویم بیا
عالم ز اعمالتان غافر ز کردارتان
رحیم و مهربانم، من توّابم بر شما