دور گردنم
زنگوله ای سنگین آویزان،
روی بدنم خال خال های
سفید-قهوه ای!
◻
می ترسم خودم را
گم کنم میان این هیاهوی زمان!
نُه مَن
شیر می دهم اما
داستانم را خوب می دانی!
◻
روزی گُلی بودم
دغدغه ام شکفتن!
حالا از دست درازی به پستان هایم
خسته ام!
◻
در میدان شهر
لباس هایم را کَندم!
از نقاشی، معروف
طرح ِ کوبیسم ِ یک گاو شیر ده را
خواستم!
◻
از خال خال هایم راضی ام
اما اگر می شد
زنگوله را پس می دادم،
یکی سبک تر می خریدم!
◻
در جشواره ای در ونیز
جایزه بهترین طرح ِ خلاق را
به یک گاو دادند!
زنگوله ای سنگین آویزان،
روی بدنم خال خال های
سفید-قهوه ای!
◻
می ترسم خودم را
گم کنم میان این هیاهوی زمان!
نُه مَن
شیر می دهم اما
داستانم را خوب می دانی!
◻
روزی گُلی بودم
دغدغه ام شکفتن!
حالا از دست درازی به پستان هایم
خسته ام!
◻
در میدان شهر
لباس هایم را کَندم!
از نقاشی، معروف
طرح ِ کوبیسم ِ یک گاو شیر ده را
خواستم!
◻
از خال خال هایم راضی ام
اما اگر می شد
زنگوله را پس می دادم،
یکی سبک تر می خریدم!
◻
در جشواره ای در ونیز
جایزه بهترین طرح ِ خلاق را
به یک گاو دادند!