جلیل شهناز به شهر می‌نگرد


جلیل شهناز به شهر می‌نگرد

چند وقتی است که نگاه گرم و مهربان زنده‌یاد جلیل شهناز، چهارباغ را گرمی و روشنی بخشیده است. پرتره جلیل شهناز، بر دیوار این محور تاریخی فرهنگی، دل هنرمندان فراموش‌شده را شاد و امید جاری ماندن هنر دستان و نوای حنجره‌هایشان را باز زنده کرده است.

روبروی این دیوار می‌ایستم و کودکی را می‌بینم که دست در دست پدر، در حال عبور از مقابل پرتره منقش بر دیوار شهر است. او ناگهان می‌ایستد و پدر را هم متوقف می‌کند. سپس غرق در نظاره چشمان مهربان پیرمرد از پدر می‌پرسد: «بابا این کیه؟» و مرد، پاسخ می‌دهد: «نمیدونم باباجون، بیا دیر شد.» این روزها، کمتر کسی مشاهیر بزرگ موسیقی ایران را می‌شناسد؛ کم‌کاری از جانب هرکس که بوده، امروز عده‌ای دیگر، در شرف باز زنده کردن نام این نام‌آوران‌اند.

حسن مؤذنی، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان در پاسخ به ایسنا مبنی بر اینکه «آیا چهره دیگر مفاخر اصفهان نیز منظر شهر را زینت خواهد بخشید؟» اظهار می‌کند: «کار پرتره جلیل شهناز، توسط مدیریت چهارباغ انجام‌شده و صرفاً یک نمونه است و کارهای دیگری هم انجام می شود که پس از تکمیل مباحث، در کارگروهی مورد بررسی همه‌جانبه قرار می‌گیرد و اطمینان حاصل می‌شود که شأن و شخصیت هنرمندان زیر سؤال نمی‌رود.»

ایسنا به بهانه طراحی پرتره شهناز بر دیوار چهارباغ، با چند تن از هنرمندان و خانواده‌های آنان نیز گفت‌وگو کرده تا نظر آن‌ها را دراین‌باره بپرسد:

شهرام میرجلالی، تارنوازی است که در محفل جلیل شهناز و حسن کسایی، هنر را لمس کرده. او می‌گوید: «پرتره‌ای که دیدم زیبا بود و شاید بتواند قدری اثر مراسم یادبودی که برگزاری آن در شأن این هنرمند نبود برطرف کند. در مجموع، این حرکت مسرت‌بخش است و با بی‌توجهی‌هایی که تا به امروز در حق هنرمندان شده است، چنین رخدادهای کوچکی، می‌تواند لااقل برای مدت کوتاهی هم که شده، ما را دل‌خوش و شاد کند. اصلاً همین چیزهاست که ما را به دنیا معرفی می‌کند، نه جنگ و درگیری‌ها.

ایرانیان در طول تاریخ به‌عنوان هنرمندان بزرگی در دنیا مطرح بوده‌اند. می‌دانیم که اصفهان یک پایگاه توریستی هم هست و این بهترین فرصت برای ارائه و یادآوری هنر بزرگمردان آن است. لازم است به یاد داشته باشیم که تمام مفاخر اصفهان، خلاصه‌ شده در ابنیه آن نیست و ما در این شهر موسیقی ناب داشته‌ایم.

اگر این کارها باکیفیت انجام شود، شأن هنرمند را پایین نمی‌آورد. نقاشی‌ها و نمادها در تمام شهرهای دنیا متداول هستند. ما برای برگزاری یک کنسرت به آذربایجان رفتیم و یکی از برنامه‌های اجباری این تور، رفتن به گورستان مشاهیر آن‌ها بود! حتی آن‌ها هنگام ورود به ما گل دادند تا برای مشاهیرشان ببریم. درحالی‌که با نگاه به گورستان‌های خودمان می‌بینیم که چه مشاهیری در غفلت و بی‌صدایی خفته‌اند.»

علی‌اصغر شاهزیدی، استاد آواز مکتب اصفهان که در محضر جلال‌الدین تاج اصفهانی هنر آموخته و هم‌صدای تار شهناز و نی کسایی بوده نیز، معتقد است: «این اتفاق منجر به تضییع شأن و حق هنرمندان فقید شهر نمی‌شود و این که متولیان شهری، به فکر هستند و چنین کارهایی انجام می‌دهند، قابل‌تقدیر و تشکر است. اگر انتظار داشته باشیم که همه‌چیز ایده‌آل و درجه‌یک باشد، بهانه می‌آورند که بودجه نداریم و بضاعت ما در همین حد بوده است.

اگر چه این کارها، برای هنرمندان در قید حیات انجام نمی‌شود ولی همین احترام به پیشکسوتان هم کار خوبی است، وقتی کسی از آنجا عبور می‌کند و چهره شهناز را می‌بیند، یادی از استاد می‌کند و فاتحه‌ای می‌خواند.

اگر بخواهیم ریزبینی و انتقاد کنیم، شاید از همین کار هم صرف‌نظر کنند اما اگر تشویق کنیم و در عین این تشویق‌ها راهکار بدهیم، عملکردهای بهتری را شاهد خواهیم بود.»

محمدتقی سعیدی، یکی دیگر از هنرآموزان دیروز و از اساتید امروز مکتب اصفهان در مورد حفظ شأن هنرمندان در چنین مواردی می‌گوید: «اگر این تصاویر و نمادها در جاهای خاصی قرار بگیرند که مردم آزادانه بتوانند عبور و مرور داشته باشند، اما حفاظت و حراست لازم هم انجام شود یا در دسترس نباشد و مردم آسیبی به آن وارد نکنند، بهتر است اما باید این بیت را هم در نظر داشت که امروز که در دست توأم مرحمتی کن/ فردا که شوم خاک، چه سود اشک ندامت؟

هنرمندان، به‌ویژه پیشکسوتان، امروز انتظار تکریم و بیمه دارند. یادبودهایی که امروز می‌گیرند و در بوق و کرنا می‌کنند هم هیچ حاصلی برای هنرمند ندارد.»

محمدجواد کسایی، فرزند یکی از بزرگان هنر موسیقی اصفهان که بت نی‌ در جهان شناخته‌شده، درباره طراحی پرتره جلیل شهناز بر دیوار چهارباغ، اظهار می‌کند: «آیا ما فرهنگ شهری توسعه‌یافته‌ای داریم؟ آیا در شرایطی که ما زندگی می­کنیم، به هنر هویت‌بخش بهایی داده می­ شود؟ آیا قرار است به ناهنجاری ­های فرهنگی سامان دهیم؟ به گمانم پاسخ این پرسش­ ها و پرسش­ هایی ازاین‌دست، نه، خواهد بود. بنابراین می‌توان پرسید که کشیدن تصویر هنرمند بر دیوار خیابانی از شهرمان چه مبنا و اساسی دارد؟ آیا فقط به‌منظور حفظ ظاهر است؟

اگرچه نفس این کار به نظر بد نمی‌رسد، به این شرط که در وهلۀ نخست، کارهای اصولی و بنیادی انجام‌شده باشد، تا به‌طور مثال جامعه ما اَبَر نوازنده‌ای چون جلیل شهناز را بشناسد و با آثارش مثل گذشته زندگی کند.

مجریان این طرح، حتی شرح زندگی، خدمات و اثرات این هنرمند برجسته را در کنار تصویرش ننوشته‌اند، تا دست­کم عابران پیاده بخوانند و بدانند که صاحب این نقش کیست و چه کرده است تا رهگذری که از مقابل پرتره گذر می‌کند، پشت به تصویر، یک پایش را به دیوار نگذارد و بستنی بخورد­.

گمان نمی ­کنم هیچ آدم منصفی بپذیرد که جای این نقاشی بر دیوار چهارباغ یا هر خیابان دیگری باشد، بنابراین، لازم است کارهای بنیادین انجام شود و هنر موسیقی اصیل را که نامحترمانه به حاشیه رانده‌شده، به متن جامعه و زندگی مردم بازگرداند. من چنین قصدی را در بین مسئولان فرهنگی و حتی خود مردم، در حال حاضر نمی­بینم.

بیمه مادر من، که در حدود پنجاه سال، نیمۀ پیدا و پنهان حسن کسایی بوده، در این هشت سال که از فوت پدر می­ گذرد، به‌کل قطع‌شده است! خانۀ­پدری ما که تنها میراث باقی‌مانده از پدر­بزرگ مان است را در طرح قرار داده ­اند و پاسخگو نیستند! دیگر تکریم هنرمند و خانواد هنرمند، بهتر از این؟ ما از شأن کدام نقاشیِ بر دیوار، داریم صحبت می­‌کنیم؟»

لیلی کسایی، دختر حسن کسایی که خود هنرمند است و دستی در دنیای رنگ دارد، ماهیت حرکت نقاشی پرتره هنرمندان بر دیوارهای شهر را به‌شرط رعایت اصول و فنون کار، حرکتی خوب می‌داند اما نسبت به طرح اجراشده کنونی انتقاداتی دارد. او نیز مانند برادرش، محمدجواد کسایی، معتقد است که دلجویی از هنرمندان را نباید تنها به این ظواهر خلاصه و منتهی کرد.

همایون تاج، فرزند تاج آواز ایران، به‌شرط دنباله‌دار بودن این اقدام، موافق رسم پرتره هنرمندان بر روی دیوار است و می‌گوید: «اگر چه شاید تندیس و مجسمه انتخاب‌های بهتری باشند، اما رسم پرتره هم خوب است، به شرطی که دیوارهای چهارباغ، تبدیل به آلبومی از چهره‌ عده بسیاری از هنرمندان شهر شود.»

او تأکید می‌کند که قدر هنرمندان موسیقی، با صدا دانسته می‌شود و ادامه می‌دهد: «این آرزوی من است که در پاسداشت حرمت این هنرمندان، آثار آن‌ها از رادیو پخش شود و موسیقی ایرانی با گوش مردم آشنا شود.»

سعید سهرابی، مدیر پروژه چهارباغ عباسی اصفهان در گفت‌وگویی با ایسنا از ادامه‌دار بودن حرکت نقاشی این تصاویر بر دیوارها خبر و نوید رخ‌نمایی پرتره‌های دیگری از بزرگان شهر را می‌دهد.

توجه به تک‌تک نکاتی که هنرمندان و خانواده‌های آنان در این گزارش بیان کرده‌اند، می‌تواند چراغی برای بهتر طی کردن ادامه راه تکریم هنرمندان شهر باشد.

انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اصفهان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اوضاع نظافت تهران از پاریس هم بهتر است؛ آمار هم داریم