فاتحه


فاتحه

فاتحه میخونم سر این قبر خالی از مرده مگه مونده بلایی که زندگی سرم نیاورده به هر دری زدم اما کسی دستگیرمن نشد این کاسه گدایی هم به دستم انگارقفل خورده من رو سیاه تر بودم از بخت سیاه مادرم وایشاعر:نوید خدامرادی

فاتحه میخونم سر این قبر خالی از مرده
مگه مونده بلایی که زندگی سرم نیاورده

به هر دری زدم اما کسی دستگیرمن نشد
این کاسه گدایی هم به دستم انگارقفل خورده

من رو سیاه تر بودم از بخت سیاه مادرم
وای از این ایل و تبار بد بخت سیه چرده




نامه عجیب و غریب دانش‌آموزی به مادرش 4 هزار سال پیش