پیش‌نیازهای منزلت بین‌المللی ایران


پیش‌نیازهای منزلت بین‌المللی ایران

تهران- ایرنا- «حسین دهشیار» عضو هیات علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی در راستای حفظ منافع و تقویت جایگاه ایران در نظام بین‌الملل، توجه به مفاهیم بینش سیاسی بومی، منطقه‌ای و بین‌المللی را ضروری می‌داند.

«چشم انداز روابط ایران و آمریکا در پرتو تحولات جدید» عنوان نشست تخصصی بود که عصر دیروز دوشنبه هفتم بهمن‌ماه در سالن فردوسی «خانه اندیشمندان علوم انسانی» به همت «انجمن علوم سیاسی ایران» برگزار شد.

در این نشست ۶ تن از استادان و کارشناسان برجسته حوزه بین‌الملل از جمله «فریدون مجلسی»، «مصطفی زهرانی»، «حسین دهشیار»، «فواد ایزدی»، «سیدجلال دهقانی فیروزآبادی» و «ابراهیم متقی» حضور داشتند و به بیان دیدگاه‌های خود در پیوند با روابط تهران و واشنگتن پرداختند.

دهشیار عضو هیات علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی از صاحبنظرانی بود که در این نشست به بیان دیدگاه‌های خود پرداخت.

کسب بینش؛ پیش‌نیاز منزلت بین‌المللی

دهشیار در این نشست علمی بیان داشت: در نظام بین‌الملل کشورها به دنبال جایگاه و پرستیژند. پرستیژ از آن‌جهت مهم است که به شما جهت می‌دهد و در روابط بین‌الملل تأثیرگذار است. در نظام بین‌الملل به شما این امکان را می‌دهد که نقشی را که خواهان آن هستید ایفا کنید. پرتغال و اسپانیا از جمله کشورهایی بودند که برای جایگاه و پرستیژ بین‌المللی در دنیا پیش‌قدم بودند. هر کشور جایگاه و تعریف خاصی از واژه و مفهوم پرستیژ دارد. برای داشتن پرستیژ و جایگاه در نظام بین‌الملل باید دارای بینش سیاسی باشیم. بینش سیاسی متفاوت از سواد و آگاهی است. بینش به این معنا است که با بررسی داده‌ها هدفی را دنبال می‌کنیم. با توجه به‌قرار دادن داده‌های موردنظر ،عناصری را که می‌تواند به‌طور صحیح ما را به هدف برساند، مشخص می‌کنیم.

در بینش سیاسی ما مجموعه‌ای از داده‌ها داریم. وقتی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا شد، هیچ‌کس پیش‌بینی پیروزی وی در انتخابات را نمی‌کرد. در پیروزی ترامپ، به داده‌های نهایی که باعث موفقیت وی شد توجهی صورت نگرفت. می‌توان نتیجه گرفت که بینش سیاسی به سواد ربطی ندارد و نمی‌تواند تأثیر چندانی در معادلات سیاسی داشته باشد. ما باید دارای بینشی باشیم که در آن داده‌های اجتماعی وجود داشته باشد.

سه نوع بینش وجود دارد؛ بینش بومی یا بینش داخلی، این اولین نوع بینش است. داشتن این نوع بینش نیازمند چهار نوع مؤلفه است؛ یکی اینکه بدانیم گسترش و عمق نظام حاکم تا چه اندازه است. اینکه نظام سیاسی وقتی به مشکل و معضل برمی‌خورد نگاه امنیتی به مشکل دارد یا نگاه سیاسی؟ نوع نظام و ساختار نظام تعیین می‌کند که مشکلات را در کانال‌های سیاسی مبتنی بر چانه‌زنی بیاندازد یا نگاه امنیتی به موضوع داشته باشد. داشتن بینش از این‌جهت مهم است که ما عمق مسائل را بفهمیم. دومین مؤلفه بینش این است که تعارضات هویتی جامعه دارای چه بعدی است؟ از تعارضات مذهبی و قومیتی باید بفهمیم که دامنه تعارضات در جامعه تا چه اندازه است و چقدر عمق دارد. سومین موضوع این است که منبع ارزشی که مناسبات را در جامعه شکل می‌دهند از کجا ناشی می‌شود. ارزش‌های حکومت، سامان دهنده ارزش‌های اجتماعی است و ارزش‌های جامعه را ساماندهی می‌کند یا ارزش‌های اجتماعی با هم همپوشی دارند. چهارمین بعد بینش سیاسی، این است که چسبندگی و تنیدگی جغرافیایی تا چه اندازه است. یعنی نیروهای گریز از مرکز در جامعه تا چه اندازه قدرت دارند. این تغییرات در بینش بومی باید مورد توجه قرار گیرد.

قدرت را باید در تفنگ دید یا دودکش کارخانه‌ها؟

استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه سخنان خود را اینگونه ادامه‌داد: بینش دوم، بینش منطقه‌ای است. باید بدانیم بازیگران مطرح در منطقه چه استراتژی را دنبال می‌کنند. کشورهای منطقه کدام مدل را از میان توازن قدرت، انزوا، خویشتن‌داری یا فرهنگ تعاملی را دنبال می‌کنند. در این میان، تعامل خوش‌بینانه و مثبت تا چه اندازه در معادلات منطقه دارای اهمیت است. منابع و جغرافیای منطقه تا چه اندازه برای نظام بین‌الملل دارای اهمیت است. همچنین، باید بدانیم سطح رقابت کشورهای بزرگ در منطقه تا چه اندازه است.

آخرین نوع بینش، بینش سیستمی است. باید بدانیم بین کشورهای بزرگ جهان، رقابت‌ها به چه صورت است. آیا رقابت‌های دوستانه است یا دشمنی وجود دارد، یا اینکه چه سطحی از همکاری بین قدرت‌های بزرگ جهان وجود دارد. باید بدانیم ارزش‌های قدرت برتر در نظام بین‌الملل تا چه اندازه مطرح است و اینکه بدانیم مطرح‌ترین بازیگر سیستم در چه مسیری حرکت می‌کند، در مسیر افول است یا صعود؟ رابطه بازیگران مطرح سیستم، با کشورهای منطقه از جمله ترکیه، مصر و عربستان به چه صورت است؟ هر وقت این مفاهیم را در نظام بین‌الملل فهمیدیم باید تعریفی از جایگاه برای کشور خود در نظر بگیریم. جایگاه ماهیتاً مادی و دارای دو بخش است. برخی بر این باورند که قدرت نظامی باعث ارتقای جایگاه کشورها در نظام بین‌الملل می‌شود و برخی دیگر جایگاه را در اقتصاد می‌بینند. اگر اقتصاد داخلی کشور دارای رونق باشد می‌توانیم کشوری قدرتمند و دارای جایگاه در نظام بین‌الملل باشیم. وضعیت اقتصاد به نوع منابع و سیستم حکومتی بستگی دارد. برای توسعه اقتصاد باید مدیریت اقتصادی صحیح داشت. برخی قدرت را در تفنگ و برخی در دودکش کارخانه‌ها می‌بینند.

دومین موضوعی را که باید به آن توجه کنیم بحث پرستیژ است. پرستیژ عمدتاً غیرمادی است. پرستیژ یعنی ارزش‌ها و معناهایی که در نظام شما هستند، ارزش‌ها و نهادها برای این شکل‌گرفته است که به مردم خدمت کند. این مفاهیم قابل‌تغییرند و هیچ‌چیز در روابط بین‌الملل دائمی نیست. اولین دشمن و اولین متحد آمریکا، انگلستان بود. می‌توان این نتیجه را گرفت که در معادلات سیاسی هیچ‌چیز دائمی نیست، زیرا انسان‌ها معادلات را می‌سازند و هم می‌توانند آنان را ویران کنند. مفاهیم در روابط بین‌الملل، پدیده‌ای اجتماعی و ذهنی است که ساخته می‌شود و تغییر می‌کنند. در روابط بین‌الملل می‌توان شکل بهتر و مطلوب‌تری از تعاملات را در سیاست خارجی کشورمان تعریف کنیم.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه سیاست خارجی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


کویر دل